یکی از مهمترین موضوعات مطرح در غالب تحقیقات و اظهارنظرهایی که در مورد شهرهای معاصر ایرانی انجام میشود، مسأله بیهویتی بافتها و کالبد جدید شهری است. در حالی که غالب بافتهای تاریخی شهرها به عنوان بافتهایی با
هویت ایرانی واسلامی معرفی میشوند. اما باید توجه داشت که در این گونه اظهارنظر، امکان بروز این توهم وجود دارد که موضوع
هویت در سیما و کالبد ظاهری ابنیه شهری محدود شود، در حالی که مبانی اصلی هویت، اصول و ارزشهای معنوی و فرهنگی مستتر درآنهاست که معمولاً به تبع جو حاکم و تداوم روند به ارث رسیده طی نیم قرن گذشته، از آن وجوه معنوی و کیفی غفلت شده وتمرکز اصلی بر جنبههای فیزیکی و کمی قرار میگیرد.شهر مجموعه ای از کالبد و عملکردهاست که براساس نیازها، فعالیت ها و رفتارهای ساکنین آن شکل گرفته و بستر مناسبی برای پاسخگویی به نیازها و ظرفی برای برقراری هرچه بهتر تعاملاتاجتماعی شناخته می شود. در شهرهای ایرانی فرم ظاهری هر شهر ناشی از محتوا و معنایی در باطن است که ریشه در جهانبینی، ارزش ها، فرهنگ و طبیعت بومی آن منطقه دارد که در مجموع
هویت آن شهر را تعریف می نماید. لذا این
هویت شهر است که الگوی برنامه ریزی، طراحی و توسعه شهر را تعیین و وجه متمایز کننده آن شهر از سایر شهرها به عنوان الگویی خاصرا حائز اهمیت می نماید که دو معیار مهم ایرانی –
اسلامی بودن شهرها در راس این موضوع قرار دارد.این پژوهش بر آن است که نقش مبانی نظری و فلسفی را در شکل گیری
هویت شهرها بررسی کند و به سیر تحول این
هویت در طول زمان بپردازد تا از این راه به علل بی هویتی شهرهای کنونی برسد.روش گردآوری اطلاعات را می توان به دو نحوه : مطالعه کتابخانه ای، جستجوی اینترنتی، ایران دسته بندی کرد