بررسی منظر شهری بافت سرشور مشهد، با استفاده از تحلیل منظرذهنی - ارزیابانه جک نسر abstract
منظر شهر بخشی از شکل شهر است که ناظر آن را دریافت می کند. به عبارتی شکل شهر در لایه ی
منظر شهری به کیفیتی مستقیماً محسوس تبدیل می شود. منظر شهرها به ویژه امروزه با مطرح شدن نگرش های جدید خصوصاًرویکردهای تعاملی و توجه به تاثیرات متقابل محیط بر انسان و انسان بر محیط اهمیت بیش تری یافته است. این در حالی است که مشخص شده
منظر شهری که بتواند تصویر واضحی از خود به جا بگذارد، می تواند نقشی اجتماعی نیزداشته باشد، چرا که به مردم کمک می کند بدانند در کجا هستند و در نتیجه محیط را خوانده، به نحو مطلوب تری فعالیت هایشان را تنظیم کنند و حتی می تواند خاطرات جمعی و ارتباطات گروهی را افزایش دهد.الگوی مفهومی منظرشهری در گذر تاریخی به ترتیب متکی بر پارادایم جداره تزئینی ، پارادایم فضا ، پارادایم مکان و پارادایممکان پایدار بوده است که به لحاظ نقش و وظیفه نیز تفاوت اساسی میان چهار الگو وجود دارد. در الگوی
منظر شهری آرایشی- تزئینی شهر در نقش نمای جداره یعنی یک موجودیت دو بعدی ظاهر می شود؛ در الگوی منظر شهریعملکرد- برنامه محور در نقش یک ساختار فضایی یعنی یک موجودیت سه بعدی ایفای نقش می نماید؛ در الگوی
منظر شهری ادراکی زمینه گر ا با افزوده شدن ابعاد جدید همچون معنای اجتماعی- فرهنگی وحس مکان و زمان نقش
منظر شهری تا حد یک ساختار اجتماعی– فضایی ارتقاء می یابد و نهایتاً در الگوی
منظر شهری پایدار با وروددغدغه های زیست محیطی و ملاحظات مرتبط با توسعه پایدار، نقش مورد انتظار تا حد یک ساختار اجتماعی فضایی پایدار افزایش می یابد.در پژوهش حاضر مرحله سوم گذر تاریخی منظر شهری(رویکرد ادراکی به محیط بصری) کهموسوم به
منظر ذهنی- ارزیابانه می باشد مد نظر است و بر آن است که با تکنیک ذهنی- ارزیابانه نسر به تحلیل ویژگی های کیفی
بافت سرشور مشهد پرداخته شود. در نهایت به اولویت بندی پنج عاملی را که بر میزان احساس خوشایندی افراد برای حضور بیشتر در آن فضا تاثیرگذار است پرداخته شده است.