یکی از چالشهای اصلی برای هر طراح، ارتباط مفاهیم بر گرفته از زمینه با فرهنگ و مسایل جهانی است و نادیده گرفتن چنین مسئلهای در معماری امروزهی ایران، سبب غربزدگی کلانشهرها و شهرزدگی روستاها گردیده است. بسته به مقیاس توجه به زمینه، رویکردهای زمینهگرایی و منطقهگرایی در چند دهه اخیر برای حلچنین چالشهایی مطرح گردیدهاند. اما بیان تمایز و تشابه آنها و نحوی کاربرد این رویکردها در نمونههای معماری بسیار حائز اهمیت می باشد. کاربرد این واژههاکمک میکنند تا برداشت غلط از
معماری بومی به عنوان معماری سنتی از بین برود. در این پژوهش نخست به تعاریف و واژه شناسی رویکردها پرداخته و پس از بیانتمایز و تشابه آنها با هم، نمونههای موفق معماری بر اساس تحلیل نظریه پردازان هر کدام از این رویکردها مورد تحلیل قرار میگیرد. مسیر اصلی پژوهش در راستایاین سوال خواهد بود که تشابه و تمایز این دو رویکرد با هم کدام است؟ و نحوی تاثیر آنها در طراحی آثار معماری به چه صورت میباشد؟ در مسیر پژوهش از روش تحقیق تحلیلیتوصیفی از نوع کیفی تفسیری از گونه پژوهش موردی انتخاب گردیده است. هدف پژوهش، - ارائه اصولی در طراحی متناسب با زمینه برای طراحان میباشد در نهایت نکات و اصول مهم به عنوان راهکارهای کالبدی برای طراحی در زمینه ارائه میگردد تا طراحان معماری و حتی شهرسازی بتوانند بین
معماری بومی و تکنولوژهای جدید گفتمانی صحیح برقرار سازند. از مهمترین وجه تمایز دو رویکرد بحث مقیاس، استفاده از تکنولوژی، منبع ایده و تاثیر فرهنگ نام برد. همچنین وجه تشابه این دو رویکرد شامل اقلیم، هویتبخشی و ارتباط با طبیعت نام برد.