کاهش آسیبپذیری در برابر زلزله؛ ضرورت نگرش همهجانبه در برنامههای توسعة پنجسالة ایران abstract
زلزله بعنوان پدیدهای طبیعی، زمانی مخاطرهآمیز و بحران آفرین است که جامعة واقع در معرض آن، نسبت به آن آسیبپذیر باشد. از این رو، تعیینکنندگی
آسیبپذیری در شکلگیری بحران، فهم درست و همهجانبهای را از آن ضروری میسازد. چراکه شناخت همهجانبة آسیبپذیری، مبنا و اساسی برای تدوین راهحلهای صحیح، همهجانبه، یکپارچه و فراگیر کاهش
آسیبپذیری و بحران میباشد و لذا از اهمیت راهبردی برخوردار میباشد. در این راستا، این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعة کتابخانهای- اسنادی، پاسخ به دو سوال ذیل را پی میگیرد: (1) نگرشهای مختلف به
آسیبپذیری کدامند و کدام نگرش فهم و تبیین کاملتری را از آن ارائه میدهد؟ (2) نگرش حاکم بر برنامههای توسعة بعد از انقلاب نسبت به
آسیبپذیری و کاهش آن در برابر
زلزله چیست؟
نتایج نشان میدهد که سه نگرش عمده در مورد
آسیبپذیری شامل نگرشهای «فنی- فیزیکی»، «اجتماعی- اقتصادی»، و «ترکیبی» وجود دارد، که از بین آنها، نگرش ترکیبی بعنوان سازشی از دو دیدگاه و نگرش قبلی و شامل نقاط قوت هر دوی آنها، و نیز حاوی پیشرفتهای نظری و روششناسی چشمگیر در فهم و تحلیل آسیبپذیری، شناخت و تبیین کاملتری را از آن ارائه میدهد. اما نگرش و عمل حاکم بر برنامههای توسعة پنجساله نسبت به کاهش
آسیبپذیری و بحران در برابر
زلزله عمدتا مبتنی بر نگرش «فنی- فیزیکی» میباشد، بطوریکه با تمرکز بر راهحلهای فنی- فیزیکی و مدیریتی، و محور قرار دادن «مقاومت و محافظت»،«فرماندهی و کنترل» و «آموزش و خودامدادی»، از ابعاد اجتماعی- اقتصادی و سطوح مختلف
آسیبپذیری افراد و گروههای مختلف اجتماعی بویژه قشر پایین و آسیبپذیر غفلت کرده و برنامههای کاهش
آسیبپذیری را با برنامهها و راهحلهای اجتماعی و اقتصادی نظیر کاهش فقر، ارتقای سطح رفاه و دسترسی به منابع (شامل زمین و مسکن)، اشتغال و توزیع عادلانة درآمد و ثروت، و ... یکپارچه و همگام نکرده است.