امروزه دانش به عنوان سرمایه سازمانی تلقی می شود و مدیریت آن از اهمیت روز افزونی برخوردار است. دولت جمهوری اسلامی
ایران نیز توسعه دانایی محور را سر لوحه برنامه چهارم توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود قرارداده است. بنابراین انتظار میرود مجموعه دولت و سازمان های مربوط نیز دانش را به عنوان سرمایه سازمانی تلقی کنند ونسبت به مدیریت آن اقدام نماید. به نظر می رسدطراحی و اجرای برنامه های
مدیریت دانش در
سازمان های دولتی ایران با موانع جدی روبروست. درمقاله حاضر که بخشی از یافته های یک طرح تحقیقاتی در سطح ملی را گزارش می نماید، تلاش شده است موانع مذکور در قالب شش عامل زیر ساختی (استراتژی های سازمانی، تشکیلات سازمانی ، منابع انسانی، تامین مالی، فناوری اطلاعات و ارتباطات وفرهنگ سازمانی) ارائه و وضعیت موجود بر اساس متون موجود بررسی وتبیین گردد. بررسی این موانع می تواند افق های روشنی را برای برنامه ریزی های آتی در حوزه
مدیریت دانش به ویژهدر
سازمان های دولتی ترسیم کند.