تاریخ ایران زمین صحنه نقش بازی مقتدرانه
عشایر در عرصه سیاست ، اقتصاد و فرهنگ بوده است و به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران مسائل ایران، بدون شناخت ویژگی های
عشایر نمی توان به شناخت و تحلیل عمیق مسائل ایران در گذشته و حال دست یافت. یقینا تحولات عمیق در چارچوب ساختار سیاسی و اقتصادی کشور در یک قرن گذشته بیشترین تاثیر گذاری را بر جامعه عشایری ایران گذاشته و تمامی ابعاد این شیوه زندگی را با دگرگونی های اساسی و محتوایی روبرو ساخته است. به نحوی که هم اکنون و در آستانه هزاره سوم میلادی بسیاری از برنامه ریزان و اندیشمندان را با این سوال بنیادی روبرو ساخه است که آیا اساسا جایگاهی برای زندگی عشایری در فرایند
توسعه ملی و آینده ایران متصور می باشد؟ علیرغم ابهامات فوق الذکر سیاست گذاران و برنامه ریزان ارشد در سطح ملی بر اساس جایگاه سازمانی و منظر معرفتی خود دیدگاه های متفاوتی نسبت به آینده زندگی
عشایر متصور هستند و بر همان مبنا نیز برنامه های خود را - که عموما ناهماهنگ نیر می باشد- به مرحله اجرا در می اورند. این مقاله سعی دارد با تفکیک و مقایسه دیدگاه های موجود مدیریتی و دانشگاهی در زمینه آینده
عشایر کشور و با ملحوظ نمودن واقعیت های اقتصادی - اجتماعی در ایران ، انواع گزینه های محتمل برای آینده زندگی
عشایر در فرایند
توسعه ملی ایران را بیان نموده و چالش های بالقوه هر کدام از گزینه ها را بیان نماید. در این مقاله سعی شده است با یاری گرفتن از
دیدگاه سیستمی شرایط گذشته و حال زندگی
عشایر را تحلیل نموده و ضرورت های تحول در نگرش و روش های
توسعه را از ابعاد سازمانی و رفتاری بیان گردد. یافته های این تحقیق عمدتا متکی بر نتایج پایان نامه دکتری و تالیف دو دهه گذشته مولف می باشد.