اگر ما
موسیقی درمانی را تجربه کنیم دیگر زندگیمان هرگز مانند سابق نخواهد بود. یک اصل مزبور می گوید تمام انرژیها در پی افکار پدید می آیند هر جا فکر باشد انرژی هم هست. هر زمانی که احساسی داریم یا حالتی را تجربه می کنیممتوجه ارتباطات دقیق بدن خود با آن می شویم. آگاه می شویم که زندگی و انرژی یکدیگر را تعقیب می کنند و در درون ماو پیرامون ما در سطوح مختلفی جاری و در حال جابه جایی هستند. زمانی که از
موسیقی درمانی استفاده می کنیم، بهتر استدر موقعیت راحتی قرار گیریم؛ این موقعیت می تواند حالت نشسته یا خوابیده باشد. گاهی اوقات بهتر است ضمن انجامکارهای روزانه، به موسیقی شفابخش گوش کرد. لازم به یادآوری است که موسیقی مانند هر علم و تکنیکی در ارتباط باانسان دارای حدود و تعادل مناسب روانی و رفتاری است. کاربرد صحیح و مناسب هر دانشی موجب پیشرفت و تاثیر مثبتاست و افراط و تفریط در آن ناهماهنگی، و تاثیر منفی بر جای می گذارد. موسیقی نیز از این شرط جدا نیست و چنانچهشرایط تحریک و تحرک آن با وضعیت عاطفی و روانی شنونده تطابق مناسبی نداشته باشد، موجب هیجان زدگی و آشفتگیخواهد شد هر کس بتواند در برابر موسیقی عکس العمل مثبت نشان دهد می تواند از آن برای سلامتی و خوشبختی خوداستفاده کند. موسیقی می تواند ابزار فیزیکی و معنوی قدرتمندی باشد. بزرگان بعضی از ادیان به پیروانشان توصیه کرده اندکه هوشیار باشید و سعی کنید نجوای پریان را در گوشتان بشنوید و بدانید که فرشته ها هر روز برای شما آواز می خوانند؛ولی برای شنیدن آواز فرشتگان ما ابتدا باید صدای قلب خود را بشنویم، وقتی یاد گرفتیم که بتوانیم خودمان را با موسیقیمتعادل کنیم آن وقت صدای درونی قلب ما، درسراسر زندگی، خواهد پیچید و ندا سر خواهد داد که «زنده باد زندگی» در هر نت موسیقی امید، در هر جمله ی موسیقی شفا و در هر آوازی، شادی وجود دارد؛ موسیقی برای هر شخص راه حلی ارائه میدهد؛ و شاید برای هر بیماری نیز،درمانی داشته باشد . (کتی کیونکل)