تحریک توسعه در بستر بافتهای فرسوده در جهت استحکام بخشی بافتهای تاریخی abstract
شناخت، حفظ و احیاء عناصر وآثار تاریخی یا به عبارت دیگر وجدان تاریخی، ویژه ی یک روح متمدن است . اینان که از گذشته ای مداوم و نسلهای مدفون حکایت می کنند ، تنها ارزش احساسی و هنری و یا کنجکاوانه ندارند، بلکه تداوم تاریخی و پیوستگی فرهنگی و روح ملی را تحقق می بخشند. در این نوشتار پس از بیان مفهوم استحکام بخشی و فرسودگی در بافتهای تاریخی سعی در بستر شهر های تاریخی در جهت « تحریک توسعه » شده است به رویکردی جدید با عنوان استحکام بخشی روح و پیکره ی بافتهای تاریخی پرداخته شود. در این زمینه ابتدا مفهوم فضای گمشده و تئوریهای راجر ترانسیک در جهت کشف فضاهای گمشده و همچنین نظریه ی کریستوفر الکساندر در مورد توجه به " مراکز " در راستای ایجاد حیات و دوام در "کل" و پس از آن اصول طراحی در بافت قدیم بیان خواهد شد. بزرگترین بدعت شهر عام این است که در آن هر چه از کاربیفتد به دور ریخته می شود .، یا به عبارت دیگر ، واقعیت جای ایده الیسم را می گیرد . ،چون برای ازکار افتاده فاید ه ای مترتب نیست . ویادگار معنایی ندارد . درعوض ، هر چه به جای ازکارافتاده ها و به دور ریخته ها سردرآورد ،پذیرفته می شود.
تحریک توسعه در بستر بافتهای فرسوده در جهت استحکام بخشی بافتهای تاریخی Keywords:
استحکام بخشی - فضاهای گمشده - مراکز- تحریک توسعه - تصویر ذهنی - کشف فضاهای گمشده- فضای عمومی مطلوب- استخوان بندی محله- مشارکت مردمی