فرآیند تنظیم و اجرای اقدامات مناسب به منظور اداره منابع موجود در
آبخیز با کسب منافع، بدون آسیب رساندن به موجودیت این منابع را آبخیزداری یا مدیریت حوزه
آبخیز گویند . مدیریت حوزه آبخیز، یکی از حساس ترین و در عین حال پیچیده ترین اشکال مدیریت منابع و تولید ا ست . تنوع در نهاده ها و ورودیهای سیستم از بخش غیر زنده تا زنده، تنوع در محیط سیستم از طبیعی تا انسان ساخت و گستردگی عرصه، جنبه هایی از این پیچیدگی را مشخص می نماید . انسان به عنوان یکی از اصلی ترین اجزای این اکوسیستم، نقش مهم و تعیین کننده ای در پایداری این مجموعه ایفا می نماید . مدیریت جامع و یکپارچه حوزه
آبخیز ( مجموعه ای از فعالیتهای سازه ای و غیرسازه ای ) مدیریت منابع آب و زمین با نگرش سیستمی است که نقش ویژه ای در بهره برداری مناسب، درست و پایدار این منابع دارد و البته بدون توجه به نقش جوامع محلی آبخیز، مناس بات و نظامهایشان و
مشارکت آنها در سطوح مختلف از تصمیم گیری و برنامه ریزی تا بهره برداری، در یک منطقه عقیم مانده و اثربخشی آن در تقابل با سایر فعالیتهای مناطق مجاور محو خواهد شد . روند افزایش تخریب خاک و شدت سیل خیزی در کشور حکایت از ناکامی و عدم توفیق برنامه های مدیریتی صرفاً دولتی در سازماندهی این منابع دارد . این مقاله بر آن است با بهره گیری از عملکرد مدیریت جامع در تجربه های جهانی با تبیین راهکارهای عملی تبلور مدیریت یکپارچه و مشارکتی حوزه های
آبخیز و نقش آن در ارتقاء بهره وری و همچنین نقش آن در کاهش خسارات تخریب و بهره کشی ناشی از سوء مدیریت و بهره برداری نامناسب از منابع زمینی بپردازد .