امروزه با توجه به اینکه بسیاری از کشورها دچار بحران هویت در گذر از سنت به مدرنیسم هستند و با توجه به اینکه کشور چین از جملهکشورهایی می باشد که فرهنگ و سنت خود را نادیده نگرفته و به ماهیت ملی خود توجه لازم را مبذول داشته است در این مقاله سعی برآن شده تا روند و رابطه سنت و تجدد در چین در مورد بررسی قرار گیرد با این هدف که با دانستن راهکارهای کشورهای موفق در جریانگذر از سنت به مدرنیسم با حفظ فرهنگ ، بتوانیم از تجارب آنها بهره گرفته و در معماری کشور خود به کار گیریم که با شناخت اجمالیفرهنک وسنت چین و بازتاب آن بر معماری معاصربه نتایج مطلوب برسیم . پرسش اساسی اینست که معماران چینی چگونه توانسته اند اینمسیر را طی کنند و دچار از خود بی خودی فرهنگی نشوند چهارچوب نظری در این مقاله اینست که فرهنگ وهویت در معماری موثر استکه در کشور چین توجه به سمبل ها اساسی ترین راه برای پیوند سنت و مدرنیسم است و نیز کشور چین دارای شرایط جغرافیای متفاوتدرشمال و جنوب میباشد که خود باعث به وجود آمده فرهنگ آن جامعه میشود روش تحقیق در پاسخ به این پرسش استفاده از روشتاریخی- تفسیری و گرداوری اطلاعات به صورت اسنادی می باشد نتایج تحقیق آشکار می نماید طرفی با توجه به اینکه دارای جامعه ایسوسیالیستی بوده و چون می خواسته جلوی مدرن شدن را که نظام حاکم بر جامعه سرمایه داری بوده را بگیرد ، ورود مدرنیسم به کشور راکه به صورت اجتناب ناپذیر بوده به آرامی طی کرده و با گذاشتن ممنوعیت هایی ، باعث به وجود آمدن یک تفکر غالب ، توجه به ماهیتملی ، شده است