در معماری، تعادلی موزون بین ساختمان و محیط طبیعی آشکار است و همانند یکی از موجودات با آن همنفسی و همدلی صورت گرفته است.در سالیان اخیر با گذر از عصر اطلاعات به عصر مفهومی، شاهد تغییر نگرش مردم، به عنوان مهم ترین موضوع طراحی معماری،کیفیت درکنار کمیت و معناگرایی در کنار تمام مزیت های کمی گرای پیشین می باشیم. این نگرش در طراحی معماری را طراحی حسی نام نهادیم. این معماری بی زمان و بی مکان است و در تمام اعصار این مهم در طراحی ها لحاظ می شده اما نام های گوناگونی را به خود می گرفته است.امروزه
موزه ها مراکزی پویا و تاثیر گذار در سطح منطقه ای، ملی و جهانی بوده و نقش اساسی در هویت سازی شهری، فردی، قومی و ملی دارند، همچنان که شهروندان نیز در سرنوشت و چگونگی هویت
موزه ها نقش دارند و همواره بر اهمیت
موزه ها به عنوان ثروت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی توسط مسئولینفرهنگی و اقتصادی برای رونق صنعت گردشگری تاکید می کنند،
موزه ها آموزش عملی را مد نظر دارند و این آموزش به روش های گوناگون و با توجه به سطح دانش و سن بازدیدکنندگان ارائه می دهند و تلاش
موزه داران همواره ارائه روش های بهتر یادگیری است. این نوشته رویکردی کیفی دارد و در چارچوب نظریه برخواسته از داده ها تبیین شده است. روش جمع آوری اطلاعات آن از طرق میدانی(به شیوه مصاحبه شفاهی) و اسنادی (به شیوه مطالعات کتابخانه ای) بوده است. از دستاورد های این پژوهش معرفی رویکرد طراحی حسی در معماری و طراحی موزه، با ارایه راهکارهای مفهومی و کاربردی و روش طراحی مناسب برای
موزه ها می باشد