بررسی زایش معنا در ساختار روایی«حکایت نماز فروش» (از هزار ویک شب) و روایت سه تار ازجلال آل احمد
Publish place: Language Related Resaerch، Vol: 4، Issue: 1
Publish Year: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 836
This Paper With 16 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_LRR-4-1_004
تاریخ نمایه سازی: 16 شهریور 1395
Abstract:
هدف این مقاله بررسی تطبیقی رابطهٔ پیرنگ بین روایت «حکایت نماز فروش» از مزاروبک شعیب و سهتار ازجلال آل احمد است. براین باوریم که از لحاظ شکلی (فیگورتیو)، روایت سهتار به «حکایت نماز فروش» بسیاربه^ شبیه است. اما عنصر یا واژه یا چیز دیگری در سهتار وجود دارد که سبب ناهماهنگی در انسجام روایی این در روایت شده و پیرنگ آن را تخریب و نامنسجم کرده است. براساس این، میخواهیم بدانیم این عنصر کدام است. مطرح شدن این پرسش نتیجهٔ مقایسهٔ تطبیقی است که بین این دو روایت صورت گرفته است. در تحلیل این دو اثر، این پرسش نگارندهٔ مقاله را همواره به خود مشغول کرده بود که چرا بین فیگورها و ساختارهای درونی «حکایت نماز فروش» رابطهای منطقی و همچنین انسجامی درونی وجود دارد؛ درحالی که در روایت سهتار این انسجام و هماهنگی درونی بین فیگورها از یک سو و ساختار درونی روایت از سوی دیگر دیده نمی شود. فرضی که به کمک آن نگارنده باید به پرسش بالا پاسخ گوید می تواند به این شکل فرمولبندی شود: بهدر روایت «حکایت نماز فروش» شخصیت داستانی روایت یعنی نماز فروش به تخیل خود پناه می برد و آینده را مقابل خود ترسیم می کند؛ به همین سبب او می تواند کنشها را به شکل خطی و به دنبال هم روایت کند. اماکنشگر سسهتار یعنی جوان نوازنده با پناه بردن به ذهن خود به گذشته رجوع می کند. از یک سو، تمایز رجوع به گذشته و آینده باعث تفاوت این دو روایت از یکدیگر می شود و از سوی دیگر، سبب می شود پیرنگ روایت در((حکایت نماز فروش» کامل و منسجم و در روایت سه تار نامنسجم ارائه شود. در سهتار پناه بردن بهخاطرات گذشته سبب می شود شخصیت داستانی در وضعیت انتهایی روایت واقع شود و دیگر نتواند ازکنشهای آینده سخن بگوید. به همین سبب، سهتار دارای پیرنگی ناقص است؛ زیرا پیرنگ این روایت فقط دارای دو وضعیت است؛ درحالی که پیرنگ «حکایت نماز فروش» دارای هر سه پاره یا هر سه وضعیت است.
Keywords:
Authors
علی عباسی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران