معماری جدا از وجهه کارکردی آن، معنایی در درون خود نهفته دارد که آن را به ناظر و یا کاربر اثر
معماری منتقل می کند. یکی از مشکل ترین وظایفی که معماران با آن مواجه اند پیش بینی صحیح درک فضا توسط استفاده کنندگان و نحوه رفتار آنها در برخورد با فضا می باشد، زیرا اولاً دستگاه های حسی افراد عوامل محرک را به یک نسبت معین دریافت نمی کنند و لذا تحریک محرک ها در افراد می تواند متفاوت باشد، همچنین گاهی ناگزیر از میان محرک های متعدد که روی حواس مختلف اثر می گذارند،
انسان یکی را برمی گزیند، یعنی
ادراک به محرک مذکور پاسخ می دهد. برای دریافت اطلاعات از یک محیط در
معماری تئوری های حاکم بر معانی فضایی برای پیش بینی نحوه درک از فضا، مورد مطالعه دانشمندان قرار گرفته است. این مفاهیم برای تشخیص رفتار
انسان ها درباره فضا بسیار اهمیت دارند و معماران باید آگاهی کامل از استفاده کنندگان از فضاهای مورد طراحی خود داشته باشند، و نحوه تأثیرپذیری آنها را نسبت به فضاها (از نظرادراکی، احساسی، روانی، و ... ) مورد بررسی قرار دهند.مقاله فوق درصدد آن است تا ثابت کند که با کمک مفاهیم
دانش روانشناسی محیطی و ورود آن به محیط از ابتدای طراحی، می توان محیطی مطابق خواست کاربر خلق کرد