قبل از اسلام خطوط مختلفی از جمله میخی و پھلوی و اوستایی در ایران رواج داشته است. با ظھور دین اسلام نیاکان ما الفبا و
خطوط اسلامی را پذیرا شدند و به این ترتیب خط متداول آن زمان که نزدیک دو قرن قبل از اسلام شکل گرفته بود خط کوفی و نسخ قدیم بود.
خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب ھا و قواعد و نظام ھای بسیار مشخصی شکل می گیرد و ھر یک از حروف قلم ھای مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند که این امر سبب ایجاد قلم ھای تازه و یا شیوه ھای شخصی خوشنویسان می شود.
خوشنویسی اسلامی انواع مختلفی از شیوه ھای گوناگون دارد که به آنھا کلک ، خط و یا قلم می گویند این قلم ھا که در زمان ھا و سرزمین ھای مختلف اسلامی رایج بوده، اغلب کم و بیش درکنار ھم به حیات خود ادامه داده اند فقط در برحه ھای از زمان یا مکان ھایی خاص از اھمیت شان کاسته شده یا ارج و قربی ویژه یافته اند. این خطوط عبارتند از: کوفی، بنایی، نسخ، ثلث، محقق، تعلیق، توقیع، اجازت، جلی، جلی دیوانی، دیوانی، رقاع (رقعه)، ریحانی ، سنبلی ، آندلسی، سیاق ، شجری ، شکسته ، نستعلیق، شکسته نستعلیق ، معلی که وجه تمایز آنھا اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در ھر کدام استاز مھمترین حوادث خط و خوشنویسى در قرن دوازدھم، ظھور درویش عبدالمجید طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. در قرن دوازدھم ھجرى خط نسخ متمایل به نستعلیق گردید و در قرن سیزدھم و چھاردھم ھجرى قمرى به تدریج به خوشنویسى و نستعلیق توجه شده است. خط نستعلیق به دست ھنرمندان ایرانى متولد شد، میرعماد حسنى آن را به درجه کمال رسانید و تا زمان میرزا محمدرضا کلھر ادامه یافت و در دورٴه معاصر على اکبر کاوه ، حسن زرین خط ، سید حسین و سید حسن میرخانى و ھنرمندان بنام دیگرى در این خط و شیوه ھنرنمایى داشته اند.