زیبایی جاذبه ای است ازلی، که هنر، پل ارتباط بین آن و انسان است. درک
زیبایی موهبتی است الهی و جایگاهی ذهنی که به عینیت می انجامد و هنر بدون آن کالبدی است بی روح و خالی از جاذبه زیباشناسی و
معماری به معنای ارتباطات تجریدی بین فرم، تعریف
فضا و عناصر سازنده آن ها مثل رنگ، ریتم، نور، سایه و غیره است. از آن جا که
معماری و فلسفه وجود آن زندگی کردن انسان در آن است.
زیبایی باید همسو و در ارتقای آن باشد. بدین معنا که عملکرد باید حداقل لازم و هنر و زیبا شناسی، ارتقا دهنده بنا به وادی سودمندی مفهومی باشد. تجربه زیبا شناختی تجربه ای خوشایند و مطلوب است که به زندگی ارزش و معنا می بخشد. این تجربه مبتنی بر تعمقی نشات گرفته از درون موجود زندهاست که سبب می شود او محیطش را بهتر درک کند. تجربه ای که در بین همه مردم و در هر زمانی مستلزم تمرکز بر برخی از جنبه های محیط اطراف است. از این رو در مقاله حاضر برآنیم یک
فضا در
معماری وقتی زیباست که صفتهای ویژه با عملکردهای
فضا هماهنگی داشته باشد. امید است غنای نظری و پژوهشی این مقاله، مخصوصا محتوی و مفاهیم نهفته در بطن آن در مخاطبین عزیز مثمر ثمر واقع گردد و ادراک و معنی بخشیدن به محتوی آن بتواند برداشت های قابل تاملی در تحول را بیافریند. روش تحقیق توصیفی بوده و از منابع کتابخانه ای و اسنادی برای انجام تحقیق استفاده شده است.