حس
مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار میدهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیطپیوند خورده و یکپارچه میشود. حس
مکان عاملی است که موجب تبدیل یک
فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص میگردد. هر چه غنای حسی یک اثر بر ذات درونی بیننده آن
معماری پررنگ تر باشد ، آن اثر ماندگارتر خواهد ماند . در این تحقیق با بررسی جایگاه
نور در ساختار شکل گیری یک اثر
معماری و تسلط این مفهوم بر منافذ و روزنه ها ، که سبب شکل گیری ادراکی فلسفی از
فضا می گردد )معماری ایرانی ( ، مقصد تاکید بر این مساله را داشته که هرگاه اصلی از اصول
معماری که دراین مقاله نوربه عنوان مفهوم مورد بحث انتخاب گردیده ، تغییری هر چند جزیی در نوع بکارگیری خود در
فضا یابد اثری بس عمیق تر بر درک و لمس غنای حسی مخاطبین به وجود آمده و می تواند سبب تغییر در نگرش کلی و فلسفی آن اثر
معماری گردد بنابراین در این پژوهش از طریق جمع آوری و تحلیل داده های مرتبط به روش توصیفی – تحلیلی این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است .