احساس
امنیت موضوعی حسی بوده که در کنار
امنیت ولی با فاصله زیادی نسبت به ان شکل میگیرد به طوری که در مواردی می توانند حتی به شکلی معکوس رشد کنند. از آنجایی که احساس
امنیت موقله ای با ا اهمیت تری نسبت به خود
امنیت بوده و شکل دهنده رفتارهای در فضا است لذا ضررویست که به آن توجه ویژه ای مبذول گردد. بدین ترتیب اندیشمندان زیادی به بررسی احساس
امنیت و راه های تاثیرگذاری بر آن از طریق اقدامات محیطی پرداخته اند که نتیجه آن شکل گیری نظریات زیادی در این باره است که یکی از این نظریات که مدتها در شهر نیویورک مورد استفاده بوده و براساس اظهارات مقامات نتیجه مطلوبی در برداشت
نظریه پنجره های شکسته بود. د راین پژوهش سعی بر آن شده که با بررسی این
نظریه شیوه عملکرد آن و نقاط مثبت و نقدهای وارده شده بررسی گردد تا در نهایت بتوان برای استفاده از آن نتیجه ای مطلوب رسید. نتایج بدست آمده موید این نکته است که
نظریه پنرجه های شکسته به خودی خود با کنترل محیط تا حدی در میزان انگیزه و زمینه بروز جرم نقش مثبتی داشته با ایجاد حس نظارت باعث افزایش احساس
امنیت می گردد ولی در شیوه اجرا و نقش و جایگاه نیروهای عملیاتی میتواند تاثیری معکوس و حتی منفی در این زمینه داشته باشد.