در عصر کنون و با توجه به شتاب روز افزون کسب و کارها ،
تفکر استراتژیک نقش بسیار مهمی را در استمرار بقا و پیشرفت سازمان ها در این محیط متغیر و پویا ایفا می نماید، که این امر اهمیت تحقیقات مرتبط با این موضوع را نشان می دهد ، اصلی ترین مبنای عرصه کسب و کار جدید رقابت است که به لحاظ مفهومی در مقابل انحصار قرار دارد. در واقع هر جا صحبت از رقابت باشد رابطه یک واحد یا عامل اقتصادی(مانند بنگاه) نسبت به یک واحد یا عامل دیگر در نظر گرفته می شود. در حالت رقابت زمینه های
تفکر استراتژیک مدیران سازمان ، باعث ایجاد فضای رقابتی در جامعه ، ارتقای سطح رقابت پذیری در سطوح مختلف و نیز بستر لازم جهت ورود به فرآیند جهانی شدن را فراهم می نماید. رقابت پذیری بنگاه، بخش یا اقتصاد ملی کیفیتی است که از طریق حاکمیت بازار ، شکل گیری فعالیت ها بر پایه مزیت نسبی و رقابتی محقق می شود، مدیران بعنوان اثرگذارترین منابع انسانی سازمان با تکیه بر شایستگی ها و قابلیت های محوری از جمله : نفکر مفهومی ، تفکر سیستمی ، آینده نگری و فرصت طلبی هوشمندانه که همگی از مهمترین ابعاد
تفکر استراتژیک است ، به جهت گیری صحیح سازمان و نیز خلق مزیت های رقابتی پایدار کمک می نمایند.در این مقاله با استفاده از ادبیات مفهومی حوزه های
تفکر استراتژیک و مزیت های رقابتی سازمان ها ، نحوه ایفای نقش های موثر آنها بر یکدیگر توصیف و نتیجه گیری گردیده است که خود بستر مناسبی جهت استفاده از پژوهشگران این حوزه می باشد.