از آنجایی که شرایط فیزیکی محیط یک دانشکده هنرو معماری، در فراگیری و حالات روحی دانشجویان تاثیرگذار است، ایجاد محیطهایی که بتواند جوابگوی این نیازها باشد، ضروری است. در سال های اخیر در حوزه معماری، علوم رفتاری و روانشناسی محیط اهمیت ویژه ای یافته است که این امر نشان دهنده ضرورت توجه به این مقوله توسط معماران می باشد. در علوم رفتاری که به بررسی محیط و رفتار می پردازد، الگوی بوم شناختی یا
روانشناسی اکولوژیک کامل ترین الگو در طراحی معماری محسوب می شود. از جمله مباحث بسیار مهمی که در
روانشناسی اکولوژیک مطرح میباشد مربوط به قرارگاه های رفتاری است که عبارتند از مکان های کالبدی که الگوی جاری رفتار در آنها به وقوع می پیوندد. حال این سوال مطرح است که دانشکده هنر و معماری که خود به عنوان فضای آموزشی و یک
قرارگاه رفتاری بزرگتر، که از خرده قرارگاه های رفتاری کوچکتر که ریز قرارگاه های رفتاری نام دارند، تشکیل شده است، چگونه می تواند فضایی پربازده بوده و در کنار آن بتواند سطح اجتماعی و رفتاری فراگیران را افزایش دهد اکثر طراحان بدون توجه به فعالیت های صورت گرفته در قرارگاه های رفتاری، به طراحی می پردازند. این پژوهش از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر نحوه ی گرد آوری داده ها توصیفی و روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتیجه پژوهش نشان داده است که در طراحی فضاهای آموزشی با دقت در کلیه اعمال و رفتارهایی که در دانشکده هنر و معماری شکل می گیرند، می توان به طرحی رسید که تامین کننده نیاز های رفتاری دانشجویان باشد و در عین حال با توجه به مباحث دیگر مطرح در حوزه
روانشناسی اکولوژیک یعنی شناخت ویژگی های روانشناختی دانشجویان به غنی سازی محیط اقدام نمود و میزان یادگیری و سطح بازدهی تحصیلی را افزایش داد