بررسی موضوع کشتارجمعی از منظر دین مبین اسلام و سایر ادیان

جنگها از نظر حقوقی نیز مورد بررسی قرار میگیرد زیرا صاحبان قدرت مقررات و معاهداتی به وجود میآورند که باید هنگام برخوردها و جنگها آن را مراعات کنند. از مواردی که باید در جنگها مراعات شود بکار نگرفتن وسایل کشتار جمعی است زیرا افرادی که بیطرف در جنگ هستند مورد هدف قرار میگیرند واز طرفی نسلهای آینده را تهدید به مرگ میکنند. اگر هیج سند شرعی بر ممنوعیت وسایل کشتار جمعی نداشته باشیم عقل حکم به ممنوع بودن آن میکند. از اینجاست که ممنوعیت کشتار جمعی یک امر وجدانی و ندای فطرت انسانی است. استدلال بعضی به توازن قدرت و تعادل در تولید و بازدارندگی استدلالی غیر معقول و غیر منطقی است زیرا اینگونه مبارزات تسلیحاتی سر انجام نابودی بشر وتمام هستی اوست. دورههایی از تاریخ حقوق کیفری بودهاست که در آنر هرکر برای احقاق حق خویش راسا اقدام میکرد. پر از این دورهها بود که رفته رفته دروه دادگ ستری عمومی ظاهر شد که در آنر تعقیب و مجازات بزهکاران به د ست رییر و یا حکومت سپرده شد و افراد حق دخالت مستقیم در کیفر را از د ست دادند و جامعه حو اجرای کیفر را به د ست حکومت سپرد. حقوق جزا به تنهایی قادر به ا ستخراج و اعمال مفاهیم خود نیست. این گرایا به شتتدت نیازمند بهرهگیری از علوم دینی و فقهی فلسفی جامعه شناختی و جرمشناختی است.چرا که وظیفه این گرایش حمایت از ارزشهای جامعهاست. پس حقوق کیفری برای تشخیص ارزشهای یک جامعه ناگزیر از درم مبانی دینی و فقهی و فلسفی هر جامعهاست حقوقدان جزاییر باید ابتدا ارزشهای جامعه خود را درم کندر وسپر با استفاده از روشهای ارایه شده در علوم جرمشناسی و کیفرشناسی روشهای مناسبی را برای مقابله با نقض ارزشها اتخاذ نماید.

Keywords:

کشتارجمعی , حقوق جزا , کیفرشناسی , مبانی دینی , فقهی وفلسفی