مقاله حاضر بررسی جامعه شناختى
احزاب سیاسی در مجلس 1 و 2 و 3 با نگاه به حزب
اعتدالیون می باشد که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
انقلاب مشروطیت ایران و نتیجه عوامل مختلف داخلی و خارجی بوده و پیروزی
انقلابیون در 1324 ه.ق و تاسیس دارالشورای ملی در ابتدا تنها عامل بالقوه ای در تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران تلقی می شود ولی دوران بحرانی پس از اعطای مشروطیت آغاز می شود زیرا قومی که قرنها در تحت نظام معینی ( اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) قرار داشته و بندهای مختلف ارتجاع و استبداد و بی عدالتی های اجتماعی دست و پای او را بسته بود برای رهایی از آنها در عمل یا مشکلات و سدها و موانع بزرگی روبرو بوده است و از همان ابتدای تشکیل شورای ملی در راه غلبه بر این مشکلات و موانع اختلاف آراء بروز می کند. گروهی طرفدار سریع و مبارزه مثبت و همه جانبه با گروه مرتجعین و مستبدین و گسستن قیود اجتماعی و سیاسی بوده و بطور ضمنی خواهان انقلاب دومی که شاید خشن تر و شدیدتر از انقلاب مشروطیت بوده است، می بودند. گروه دوم خواهان تحولی تدریجی و توجه به زیر بناها و ساختهای محکم اجتماعی و اقتصای و سیاسی بوده اند و بالاخره تمام تلاش ها منجر به مخالفت و ستیز گروه ارتجاع و استبداد با هر دو گروه فوق و بروز دوران استبداد صغیر می شود ولی تجربیات مجلس اول باعث تفرقه و جدایی کامل دو گروه فوق از هم شده در مجلس دوم موجب پیدایش
احزاب سیاسی می گردد. همچنین پیدایش تحزب و فعالیت های سیاسی متاثر از اوضاع اجتماعی و فرهنگی ناشی از استبداد و رواج انواع تظلم از یک سو و انتشار فرهنگ سیاسی ، اجتماع مغزبرمین از سویی دیگر بوده است. بطور کلی زمینه های پیدایش جنبش مشروطیت که منجر به تاسیس مجلس و قانون اساسی و تولد احزاب گردید از دو دلیل عمده ی داخلی و خارجی سرچشمه ی گیرد.