جهانگردی روندی است که از دیر زمان بااشکال خاص خود در جوامع انسانی وجود داشته و تدریجا طی مراحل تاریخی سیرتکاملی خود را تاعصر حاضر پیموده است . این پدیده عموما بر بنیاد عامل اساسی سفر و جابجایی قرار دارد که خود زاده نیازهای گوناگون روانی ، فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی انسان است . انسانها در اولین سفرهای خود با سختی ها و مشکلات بیشماری مواجه بودند و از پی آمدهای احتمالی آننیز هیچ گونه اطلاعی نداشتند وتنها انگیزه ای که آنان را به
مسافرت وا می داشت ، حس کنجکاوی و جستجو گری آنان بود. ولی در ضمنسفردستاوردهای ارزشمند نیز می رسیدند که به امر
مسافرت معنای تازه می بخشید و اهمیت بیشتری می یافت ، رشد و توسعه اقتصادی وفرهنگی جوامع انسانی نیز ، به سفر را افزایش می داد، امروزه نیز هر چه ساختار جوامع انسانی پیچیده تر می شود ، نیاز به سفر بیشتر احساسمی گردد زمینه های تکامل فرهنگ و بینش انسان رافزونی می بخشد سفرهای ماجراجویانه چه در رابطه با اکتشافات جغرافیایی و چه در رابطهبا دادوستدهای تجاری گرچه با تلخ کامیها و خطرات جدی توام بود ولی مانع از ادامه آن نمی شد اینگونه مسافرتهاتا ظهور انقلاب صنعتیادامه داشت در واقع مسافرتهای کوتاه مدت با این مقیاس گسترده که امروزه متداول است ، پدیده ای نسبتا جدید است . بیش از این در دورههای قبل ، افراد محدودی از اوقات فراغت خود لذت می بردند، مردم عادی وقت آزاد خود را به امور مذهبی اختصاص می داد که به همینعلت روزهای تعطیل روزهای مقدس هم تلقی می شدند . بیشتر مسافران هم زایران مکان های مذهبی بودند ، با پیدایش مناطقی که چشمههای آب معدنی داشتند مردم برای معالجه و درمان بیماری ها به آن نقاط
مسافرت می کردند . بافرارسیدن عصر خرد و منطق ، مردم مسافرتهای فرهنگی را نیز به سفرهای خود افزودند و از اینجاست که مسافرتها وتورهای بزرگی که امروزه معمول شده ،مورد استقبال وتوجه مردمقرار گرفت .