از تاثیر احساسات، اندیشه ها و تخ یلات شاعر و توجه به مناظر طبیعت و وصف آن ها این نکته مفهوم می شود که وصف طبیعت می تواند در ردیف موضوعات شعری قرار گیرد. تجسم مناظر طبیعت به گونه ای که شاعر آن را می بیند نمودار آن است که انفعالات نفسانی آدمی پس از دیدن مناظر طبیعت به لباس کلمات در می آید و با توجه به نوع نگرش شاعر، جلوه ها و کاربردها آن در شعر نمای ان می شود. در این مقاله با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به تحلیل و تبیین موضوع
طبیعت گرایی در شعر سهراب و
فروغ فرخزاد می پردازیم که نشان می دهد که در شعر سهراب و
فروغ فرخزاد از جنبه های گوناگون به طبیعت نگرسته شده است که در دوره های مختلف شعری شاعر، نمود یافته است. سهراب و فروغ از میان شاعران معاصر ارتباط شاعرانه و دوستانه بیشتری با هم داشته اند درست است که فروغ و سپهری در سطح فکر ی و محتوا یی از موضوعات مشابه ی مانند اندوه، مرگ و زندگی، طبیعت، عشق سخن گفته اند هری ک از آنها با دی دگاه و ذهنی ت خاص خود به ا ی ن موضوعات مشترک نگریسته اند و در هر یک از این موضوعات و درونمایه ها تفاوت های فکری و اساسی و ساختاری وجود دارد. سپهری و فروغ، هردو به طبیعت نگاه های دقیقی دارند. هر دو، عناصر طبیعت را در
تشبیه ها و
استعاره هایشان به کار می برند. از دیدگاه سپهری، تمام اجزای طبیعت دارای روح و حرکت است. به همین دلیل، شخصیت بخشی به عناصر طبیعت از ویژگی های اصلی شعر سپهری است . اما این ویژگی، در شعر فروغ به برجستگی شعر سپهری دیده نمیشود.