بدون تردید دانایی مهمترین سرمایه هرسازمان است وسازمانی که ازاین موهبت بیشتر برخوردار باشد یقینا با چالش های موجود بهتر
برخورد کرده و در عرصه رقابت موفق تر خواهد بود.
در عصر حاضر مبنای ثروت آفرینی،
دانش و تخصص است و به عقیده لسترتارو صنعت بیش از هر زمان دیگر به علم و
دانش و فکر متکی شده
است.
دانش پایه جدید ثروت است. وقتی
دانش مبنای خلق ثروت است، کار کردن و یاد گرفتن مفهومی یکسان خواهند داشت.
وجود افراد
دانش پذیر اساس رقابت در فضای جهانی شدن است و کامیابی و یا ناکامی اقتصادی شرکتهای امروز به کم و کیف
دانش و تخصص
آنها بستگی دارد.
این تفکر نیز به طور روز افزونی گسترش یافته است که هر سرمایه ای با هزینه کردن کاهش می یابد الا سرمایه دانایی و
دانش سازمان که هر
( چه بیشتر هزینه شود انبوه تر و ثمر بخش تر می شود.( 1
اکثر سازمان ها پذیرفته اند که باید به عنوان تنها مزیت رقابتی پایدار بر کارکنان خود متکی باشند و به ارتقای
دانش ، مهارت و قابلیت های آنان
اهتمام ورزند. لذا بقاء سازمانها در عرصه رقابت به حفظ، توسعه و بهره برداری از قابلیت های کارکنان آن منوط شده است و سازمانی که نتواند
مهارت،
دانش و دانایی خود را توسعه دهد و از آن در افزایش بهره وری استفاده کند قادر نیست هیچ یک از منابع خود را به نحو مطلوب توسعه
دهد.
پیتر سنگه معتقد است برای خلق دانایی بایستی کاری جدی صورت پذیرد ،حال آن کار هر کاری می خواهدباشد ، انباشت اطلاعات عمل ،
مخربی است که به کاهش اعتماد و تضعیف همکاری در سازمان منجر می شود .
با عنایت به اهمیتی که دانایی و مدیریت نمودن آن در موفقیت سازمانها میتواند داشته باشد در این مقاله سعی شده است با اشاره به تاریخچه ی
مختصری از آن مفهوم
مدیریت دانایی را توضیح و سپس
مدیریت دانایی را با نگرش
توسعه منابع انسانی و ارائه مدلی در این رابطه تشریح
نمائیم.
را knowledge management همچنین لازم به توضیح است ازآنجایی که مبنا و اساس مدیریت دانایی،
دانش انسانی است برخی
مدیریت
دانش و برخی مدیریت دانایی، بکار می برند که در این مقاله ضمن استفاده از این اصطلاح با عنوان مدیریت دانایی، در بخش دو بیشتر
راجع به آن توضیح داده خواهد شد.