مرهم دوستی
Publish place: همایش ملی معناداری زندگی
Publish Year: 1388
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,413
نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MANADARI01_029
تاریخ نمایه سازی: 25 بهمن 1387
Abstract:
چه چیزی آدمی را از دردمندیهایش می رهاند؟ در طول تاریخ دانش بشری تلاش بسیار شده تا انسان هرچه بیشتر از رنجهایش فاصله بگیرد. در پاره ای موارد این تلاشها موفقیت آمیز بوده است، مانند کوشش هایی که در حوزه علم پزشکی صورت گرفته است. دردهایی التیام یافته ولی دردهایی نیز اشتداد یافته است. دردهایی برخاسته لیکن دردهایی دیگر بر جایش نشسته است. از جمله دردهای بشر که هرچه او جلوتر آمده بیشتر شده درد تنهایی و غربت اوست و این چه شگفت است. شگفت است زیرا وسایل ارتباط بسیار متنوع گشته و به آسانی در دسترس قرار گرفته اما اینها همه و همه چیزی از این درد تنهایی نکاسته بلکه این دردمندی فزونی گرفته است. راستی بشر را کدام درد و بیماری پیش آمده که بسیاری دارد و آنچنان لذتی نمی برد. لذتی که روزی او از نان گندمش می برد امروز از سفره رنگینش نمی برد؟ اینها و بسیاری دیگر دردهای درمان نشده بشرند. راه خروج از دردها چیست؟ گروهی فراموش کردن و گریختن از دردها را راه چاره دانستند. اینکه اجازه ندهند کسی از درد بگوید، اینکه کسی نگرید، اینکه دور هم جمع شوند و بی بهانه بخندند، اینکه ابعاد جنسی را پر رنگ کنند. اینها اما همانند کسی هستند که همواره سایه وحشتناکی را در پی خویش می بیند و از آن در گریز است و دردمندی همیشه در حاشیه ناخوداگاه زندگیش با شدت حضور دارد. همین گریز او نشانه دردمندیش و حضور درد در زندگی اوست. این تعقیب و گریز وقتی واضح می شود که این جوامع در معرض فشارهای سنگین قرار می گیرند و بر خلاف لحظات آرامش خویش به وضوح نشان می دهند که بسیار شکننده اند. اینها در واقع به جای اینکه درد را ریشه کن کرده باشند به آرام بخش ها روی آورده اند، دانشجویانی هستند که به جای روبرو شدن با مسئله از آن اجتناب می کنند، که این ترس و اجتناب یک راه حل محسوب نمی شود. دومین راه، تعلیمی است که استادان عالی مقام بشری پیش رویش نهاده اند. معلمین اخلاق کوشیدند تا مقاومت و پایداری بشر را در برابر درد افزایش دهند و این خود راهی بود برای کاستن دردمندیها تا مبادا که رنجوریها انسان را شکننده کند. ایستادگی و مقاومت راهی پسندیده تر از هراسناکی و گریز بود و در بسیاری از تنگناها دستگیر آدمی شد و او را سرپا نگاه داشت تا از بحرانها عبور کند. آنها به انسان آموزش دادند که دردها واقعیتی گریز ناپذیر در زندگی بشری است و گریختن و نادیده گرفتن آنها چاره ساز نیست. باید مقاومت و صبوری را آموخت تا رنجها و ناکامی ها آدمی را ناتوان نکنند و روند کلی زندگیش را مختل نسازند. در این روش همواره با تکیه بر معنایی متعال در زندگی، مقاومت، درون انسان رنجور شکل می گیرد. این راه اگرچه ستوده است اما سوال همچنان باقی است: آیا راهی هست تا آدمی زندگی بدون درد را تجربه کند؟ آیا ممکن است آدمی بهشت لذتهای خالص را تجربه کند؟ آیا ممکن است بر سفره ای بنشیند که جز حلاوت نیابد؟ راه سومی هست که این تجربه زندگی بدون درد را برای آدمی ممکن می سازد. در این روش، محبت کیمیایی است که درد را از تلخی تهی می سازد و تبدیل به حلاوت می کند مانند رنجوریها و سخت کوشیها و شب زنده داریهای مادر برای فرزندش که همه برای او شیرین است با اینکه بدون محبت فرزندش جز تلخی نبود. این روشی است که برگزیده اولیاء خداست و آن را به مستعدان آموخته اند.
Keywords:
Authors
سید علیرضا موسوی مدنی
تحصیلات حوزوی (خارج فقه و اصول) و مفسر قرآن کریم