سیویلیکا را در شبکه های اجتماعی دنبال نمایید.

معناداری در آثار کلاسیک نمایشی: نقشمایه نامه در نمایشنامه مکبث شکسپیر

Publish Year: 1388
Type: Conference paper
Language: Persian
View: 3,948
این Paper فقط به صورت چکیده توسط دبیرخانه ارسال شده است و فایل کامل قابل دریافت نیست. برای یافتن Papers دارای فایل کامل، از بخش [جستجوی مقالات فارسی] اقدام فرمایید.

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

Export:

Link to this Paper:

Document National Code:

MANADARI01_034

Index date: 13 February 2009

معناداری در آثار کلاسیک نمایشی: نقشمایه نامه در نمایشنامه مکبث شکسپیر abstract

در آنچه در پی می آید، نگارنده بر آنست تا با تکیه بر رسالت ادبیات کلاسیک نمایشی و نظر نظریه پردازان بزرگ، به بررسی یکی از این آثار یعنی مکبث شکسپیر بپردازد. در این رهگذر، با تأکید بر شگردهای نمایشی و جنبه های زیباشناختی اثر به معنای عمیقی که نمایانگر ارزشهای انسانی- جهانی است و در تار و پود بافت نمایشنامه تنیده شده است می پردازیم. این تلاشی است مبنی بر اثبات اینکه تنها با تجزیه و تحلیل دقیق نامه ای که بین مکبث و همسرش بانو مکبث رد و بدل می شود و به عنصری فراتر از یک پیام مکتوب جهت انتقال اطلاعات و به نقشمایه ای محوری بدل می شود، می توان به ساختار صوری و معنایی اثر نقب زد. نامه سر شار از اشارات تلویحی است که ما را به ذهن و انگیزه ی نویسنده و حتی بعدها خواننده ی نامه رهنمون می کند و اثر را به نمونه ای نمایشی از روانشناسی جنایت رقم می زند. جدال های درونی ای که قبل و بعد از نگارش این نامه مکبث را گرفتار خویش می گرداند، در این نامه پژواک می یابد و ما را به فراز و نشیب های روحی شخصیت های محوری و پیش بینی کنش های احتمالی آنان رهنمون می سازد. درآثار شکسپیر، که در اینجا به علت محدودیت این مقال فقط به یکی از آثار وی بسنده کردیم، نمایش روح و ذهن و واکنش های انسان و بررسی ابعاد بزرگی انسان، که تاکید بر تراژدی است و لغزش های ناشی از شهوات نفسانی او به نمایش در می آید. صحنه ای که در آن مکبث، پس از تمام تردیدها و بیم ها، مغلوب حب جاه و شکوه ظاهری قدرت شده و مرتکب قتل انسانی می شود، که او را چون فرزندش عزیز می شمرد، و آنگاه با دستان غرقه در خون با چشمانی وحشت زده از قساوت خود ناباورانه به دستان خویش می نگرد و می گوید "مکبث خواب را کشت"، چنان خواننده و بیننده را به هراس از خواهش های نفسانی خود وا می دارد که این وحشت در وی جاودانه می شود که مبادا او نیز در شرایطی مشابه عنان نفس از دست دهد و مرتکب اعمالی از این دست شود. این همان هنری است که مورد تاکید نخستین نظریه پردازان چون ارسطو و هوراس بود مبنی بر اینکه هنرمند چنان به نمایش اعمال انسان بپردازد که در خواننده حس تحسین نسبت به اعمال نیک وی و حس دافعه نسبت به اعمال بد او بر انگیزد. همین معانی عمیق و ارزشهای والاست که از بی نهایت آثاری که خلق شده اند تعدادی به عنوان شاهکارهای بزرگ جهان رقم می خورند زیرا چیزی را در وجودمان بیدار می کنند که ممکن است در زندگی عادی هرگز به طور جدی به آنها نیندیشیم و یا خیال کنیم از چنین وسوسه ها بدوریم. ادبیات، و بویژه ادبیات نمایشی، با جان دادن و معنا دادن به تجارب انسانی به ما هشدار می دهد دیو نفس را به مزاح نگیریم و بزرگی ها و توانایی های بالقوه ی خویش را دست کم نگیریم و به قول خود مکبث، اگرچه دیر به این نتیجه می رسد، جواهر وجود، وجدان آرام و نام نیک خویش را ارزان به چند روزی زرق و برق صوری و دروغین نفروشیم.

معناداری در آثار کلاسیک نمایشی: نقشمایه نامه در نمایشنامه مکبث شکسپیر Keywords:

ارزش های انسانی- جهانی , ادبیات کلاسیک نمایشی , روانشناسی جنایت , نقشمایه نامه در مکبث

معناداری در آثار کلاسیک نمایشی: نقشمایه نامه در نمایشنامه مکبث شکسپیر authors

هلن اولیایی نیا

استادیار گروه انگلیسی دانشگاه اصفهان

مقاله فارسی "معناداری در آثار کلاسیک نمایشی: نقشمایه نامه در نمایشنامه مکبث شکسپیر" توسط هلن اولیایی نیا، استادیار گروه انگلیسی دانشگاه اصفهان نوشته شده و در سال 1388 پس از تایید کمیته علمی همایش ملی معناداری زندگی پذیرفته شده است. کلمات کلیدی استفاده شده در این مقاله ارزش های انسانی- جهانی، ادبیات کلاسیک نمایشی، روانشناسی جنایت، نقشمایه نامه در مکبث هستند. این مقاله در تاریخ 25 بهمن 1387 توسط سیویلیکا نمایه سازی و منتشر شده است و تاکنون 3948 بار صفحه این مقاله مشاهده شده است. در چکیده این مقاله اشاره شده است که در آنچه در پی می آید، نگارنده بر آنست تا با تکیه بر رسالت ادبیات کلاسیک نمایشی و نظر نظریه پردازان بزرگ، به بررسی یکی از این آثار یعنی مکبث شکسپیر بپردازد. در این رهگذر، با تأکید بر شگردهای نمایشی و جنبه های زیباشناختی اثر به معنای عمیقی که نمایانگر ارزشهای انسانی- جهانی است و در تار و پود بافت ... .