پدیده خشکسالی به عنوان یکی از رخدادهای طبیعی جهان بطور متناوب در طول زمان اتفاق میافتد که اثرات آن در کشورهای فقیر و در حال توسعه بسیار گسترده، عمیق و زیانبار بوده و خسارتهای جبرانناپذیری را بر جامعه انسانی، حیوانی، گیاهی و محیط زیست وارد میکند. با توجه به قرار گرفتن ایران در کمربند خشک و نیمهخشک دنیا، بروز خشکسالیهای شدید و گسترده در کشور آسیبهای بسیاری را هرساله بر پیکره اقتصادی بخشی از کشور تحمیل میکند. به گونهای که در برخی سالها خشکسالی موجب کاهش 4 میلیون تنی در تولید محصولات کشاورزی در کشور شده است. بخش کشاورزی مصرفکننده 91 درصد منابع با راندمان آبیاری حدود 43 درصد است که لازم است افزایش راندمان آبیاری و ارتقا بهرهوری آب مصرفی در بخش کشاورزی به عنوان راهکار اساسی و مهم مد نظر قرار گیرد. لذا با توجه به محدودیت مناب آب در ایران، مهمترین مسئله در مدیریت منابع آبی کشور، برقرار تعادل میان عرضه و تقاضای آب میباشد. برای غلبه با مشکل کمآبی، در چند دهه گذشته، تاکید بر افزایش عرضه آب از طریق سرمایهگذاری در توسعه منابع آب بوده است. با توجه به اینکه اثر این سرمایهگذاریها بر افزایش تولیدات کشاورزی کمتر از انتظار بوده، موضوع مدیریت تقاضا در جهت تحقق هدف بهرهبرداری پایدار آب و موضوع بهرهبرداری مطلوب از شبکههای آبیاری و زهکشی بطور اعم، و موضوع بهرهبرداری مطلوب از شبکههای آبیاری و زهکشی بطور اخص، در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. بررسیها نشان میدهد که روشهای ناقص مدیریت بهرهبرداری از آب شامل عدم کنترل الگوی کشت، عدم اندازهگیری آب تحویلی به کشاورز، مشخص نکردن میزان آب مورد نیاز واقعی محصولات، نامشخص بودن ارزش آب و یا حداقل هزینههای تامین و انتقال آن موجب تلفات بیش از حد و بازدهی اندک شده است. در مورد مسئله عدم هماهنگی میان بخش دولتی و غیردولتی میتوان گفت که به سبب تفکیک نشدن حقوق و تصدیگری دولت در ارتباط با مردم و مشخص نشدن حدود دخالت بخش غیردولتی در جنبههای مختلف مدیریت تعریف شدهای به منظور هماهنگی میان بخش دولتی و غیردولتی وجود ندارد.