ارزیابی قوت ضعف مولفه های شهرسازی عصر صفوی در مقایسه با عصر آذری و تهران abstract
از دیدگاه اغلب تحلیل گران ایرانی، شرایط اقلیمی جغرافیایی حاکم بر فلات ایران تاحدود زیادی با نوع ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در ایران تکوین یافته، ارتباط دارد و سیاست حاکمه تحت تاثیر اقلیم و جغرافیا شکل گرفته است. بنابراین امروزه توجه به ساختارهای جغرافیایی و اقلیمی و تطابق شهرنشینی بر آن جزو جدایی ناپذیر برنامه ریزی شهری محسوب می گردد. تحقیق حاضرنیز مبتنی بر چنین رویکردی به روش توصیفی-تحلیلی سعی در پی بردن به عوامل پایداری شهرنشینی گذشته ایرانی دارد. بر این اساس شهرنشینیدوران صفویه را به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب نموده و به بررسی شاخص ها و معیارهای دوران مذکور در مقایسه با ادوار ما قبل و مابعد از خود می پردازد. شناسایی معیارهای درونی و بیرونی تحقیق که شاخص های شهرنشینی را تشکیل می دهند به روش swot انجام گرفته و در نهایت با رتبه بندی به شیوه سلسله مرتبی AHP یافته ها ارزش گذاری و طبقه بندی می شود نتایج بدست آمده نشانگر این نکته است که سبک اصفهان در شهرسازی علاوه بر انطباق کامل با محیط جغرافیایی خود و شکل گیری آن درانطباق با جغرافیای سرزمینی وشرایط تاریخ و هویتی دارای بالاترین امتیاز نسبت به سبک شهری آذری و
تهران می باشد. در این رهگذر سبک
تهران که سرآغاز ورود بی برنامه شهرسازی منطبق بر نیاز بازار سرمایه داری در ایران است پایین ترین امتیاز را در عناصر شهرسازی به خود تخصیص می دهد.در این میان باید گفت که بالاترین امتیاز میان شاخص های قوت و ضعف در سه سبک مذکور متعلق به نقاط فرصت شهرسازی 0.507
عصر صفوی است . در واقع شرایط بیرونی شهر اصفهان چون امنیت حکومت مرکزی ،عملکرد بازار ،شرایط اقتصادی و...تاثیر بیشتر در شکوفایی این سبک نسبت به دو سبک دیگر شهرسازی داشته است