سال های زیادی است که پدیده
خشونت خانگی و به ویژه با نام
خشونت علیه زنان، به عنوان یک آسیب اجتماعی مرکز توجه نهادهای مختلف ملی یا دولتی یا بین المللی قرار گرفته است و رفع این
خشونت در برنامه کاری این نهادها بوده و هست. وتعدیل قوانین حقوقی و منع قوانین بازدارنده، اطلاع رسانی و جابه جا کردن این پدیده در اذهان افراد از یک فرم به یک آسیب یا بیماری خانواده، حمایت و دفاع از قربانیان
خشونت کم و بیش در این سال ها جریان داشته و در کنار این حرکت همواره مباحثاتی در مورد علت شناسی از دیدگاه های اجتماعی، روانشناسی، حقوقی ، فرهنگی و غیره نیز جریان داشته استدر این تحقیق کوشش شده تاعلاوه بر وتعریف
خشونت عوامل مستعد کننده و زمینه سایر
خشونت خانوادگی علیه زنان و دلایل توجه به موضوع
خشونت علیه زنان مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس فرضیه، نتایج و پیشنهادات وتحقیق می توان عوامل حیاتی را برای مقابله با این نوع
خشونت ها در نظر گرفت که در صورت انجام رساندن تنها شاید از انتقال
خشونت خانوادگی علیه زنان از نسلی به نسل دیگر جلوگیری کرد.