انسان متمدن است که دارای دو جنبهیکالبدی و ماهیت انسانی است. در سیستم شهر علاوه بر ساختار و بافت شهری که از محور های مهم
شهرسازی و برنامهریزی شهر بااندام واره زندهی اجتماعی،محل اسکان طبیعی است . هویتمندی شهر از نقطه نظر جغرافیایی رفتاری و رفتارهای زیست محیطی مردمی که در شهر زندگی میکنند (زنان و مردان)به شهر شکل خاص زیستی را میبخشد به گونهایکه
جامعه شناسی شهری در بستر جغرافیای آن به صورت یک نظام پویا از نقشهای کم و بیش منسجم
زنان و مردانی تشکیل شده که حاکم بر تفکرات، علایق و روابط واقعی و ماندگار انسانهای درون شهر است. در ساختار
معماری و شهر سازی سکونتگاههای شهری جوامع جهانی به طور اعم و شهرهای جامع در حال توسعه به طور اخص اکثر معماران و شهرسازان از لحاظ جنسیت مرد بوده و در ساختارهای کالبدی اینگونه شهرها توجه کمتری به نقش
زنان به عنوان یک اهرم مؤثر در هویتمندی شهرها گردیده است.هدف این پژوهش بررسی
معماری و
شهرسازی در ارتباط با
روانشناسی و جامعهشناسی
زنان است، روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و جمعآوری اطلاعات براساس مطالعات اسنادی، کتابخانهای صورت گرفته است. از یافتههای این پژوهش میتوان به علل شناخته شده و راهکارهای پیشنهادی در به کارگیری نقش و تاثیرگذاری
زنان در ساختار شهرها و مبلمان شهری از نقطه نظر جامعهشناسی و
جغرافیای رفتاری در زمینهی اهمیت به این قشر جامعه اشاره کرد که در مقاله حاضر به طور مشروح به آن میپردازد.