مقایسه باورهای غیرمنطقی و تاب آوری مادران دارای کودکان آموزش پذیر و مادران دارای کودکان عادی مقطع ابتدایی شمال خوزستان (اندیمشک، دزفول و شوش)

افراد دچار کم توان ذهنی در 3 2 درصد کل یک جامعه دیده می شود و مشکل بزرگی برای هر خانواده و جامعه ای به حسابمی آید. والدین این کودکان طیف مختلفی از مسایل و مشکلات متفاوت را تجربه می کنند. شناسایی مشکلات آنان و عواملمرتبط با آن می تواند در حمایت و راهنمایی خانواده توسط سازمان های حمایتی مورداستفاده قرار گیرد. هدف: هدف از انجام اینپژوهش مقایسه باورهای غیرمنطقی و تاب آوری در مادران دارای کودکان آموزش پذیر و مادران دارای کودکان عادی مقطعابتدایی شهر های شمالی استان خوزستان (اندیمشک، دزفول و شوش) بود. روش : روش پژوهش علی- مقایسه ای از نوع پس رویدادی بود وجامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان آموزش پذیر و مادران دارای کودکان عادی در مدارس مقطعابتدایی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند؛ تعداد 75 نفر از مادران دارای کودکان آموزش پذیرو تعداد 75 نفر ا ز مادراندارای کودکان عادی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهشعبارت بودند از: آزمون چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز (4IBT_A) و پرسشنامه تاب آوری کانرودیویدسون که با استفادهاز آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، تحلیل واریانس یک متغیری (آنوا) و همچنین آزمون تی گروه های مستقل موردتجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها این پژوهش نشان داد که بین دو گروه مادران دارای کودکان آموزش پذیر ومادران دارای کودکان عادی در باورهای غیرمنطقی وتاب آوری تفاوت معنی داری وجود دارد (√=0/05) نتیجه گیری: لازماست که والدین دارای کودک کم توان ذهنی، آموزش های مخصوص مرتبط با روش و نحوه برخورد با این کودکان بهره مندشوند تا علاوه بر آموزش مهارت های لازم جهت برخورد و نگهداری این طیف کودکان، سلامت عمومی والدین و بویژه مادرانحفظ و یا ارتقاء یابد.

Keywords:

باورهای غیرمنطقی , تا آوری , کم توان , کودک آموزش پذیر