طلاق از نگاه قران و اثر آن بر رشد اجتماعی فرزندان

طلاق در قرآن منفورترین حلال نام برده شده است و عرش خدا به لرزه در می آید.قرآن به مردان و زنان مسلمان توصیه میکند با همسرانشان سازگاری کنند و از طلاق دوری ورزند و درمواقع اختلاف شاهد و حکیمی از خانواده زن و حکیمی از خانواده مرد برای کار ایشان انتخاب کنند.طلاق در ادیان دیگر هم خوشایند خوانده نشده چون بنیان خانواده گسسته می شود و بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و مشکلات رفتاری برای نوجوانان و فرزندانشان بوجود می آید.بیشتر مشاورین مدارس و مشاورین خانواده سعی بر این دارند خانواده ها را از این حلال مکروه نهی کنند وسعی بر آن شود که بنیان خانواده گسسته نشود.در این صورت بیشترین آسیب را فرزندان خواهند دید.اگراساس زندگیه زناشویی بر مبنای احترام متقابل و عشق و تفاهم باشد هیچ موقع خانواده ها به سمت طلاقگرایش پیدا نمیکنند.در یک زندگیه زناشویی موفق خانواده ها باید حرمت یکدیگر را نگاه داشته و پرده هایحرمت واحترام بین آنها از بین نرود که یکی از دلایل اساسی از بین رفتن ارزشها و بوجود آمدن ناهنجاریهادر خانواده ها همین مطلب میباشد.در ابتدای ازدواج و انتخاب همسر دختر یا پسر باید با هوشیاری کامل فرد مورد نظر خودش را انتخابکند.باید دو طرف از نظر فرهنگی اجتماعی و اقتصادی در یک سطح باشند.دیده شده افرادی از خانواده هایکم بضاعت با خانواده های متمول ازدواج کرده اند که بعد از گذشتن مدتی این پارادوکس فرهنگی واجتماعی در قالب رفتارهای ناهنجار بین زن و شوهر بروز کرده و منجر به طلاق میشود.بیشتر مواردی که منجر به جدایی می شود برای پسران و دخترانی است که کور کورانه وبا نگاه عاشقانهازدواج کرده اند و یا افرادی که به اجبار خانواده وسنت های غلط بزرگان ازدواج میکنند که این در اخر منجربه جدایی میشود .گروهی دیگر هستند که بعد ازدواج مجددا شیفته فرد دیگری میشوند و تازه متوجهمیشوند که فرد ایده آل آنها ظهور پیدا کرده اینگونه افراد نسبت به همسر خود بی علاقه میشوند و خانوادهرا متلاشی کرده تا به هدف خود برسند.و اما گروهی از افراد که در دهه اخیر شاهد نوع جدیدی از طلاقهستیم که با استحاله فرهنگی و فرهنگ غربی و ماهواره وارد فرهنگ پاک و غنی ما شده با نام طلاقعاطفی .در این نوع طلاق زن و شوهر در زیر یک سقف کنار هم زندگی میکنند ولی هیچ گونه رابطهزناشویی و احساسی به یکدیگر ندارند و رسما در منزل طلاق گرفتند. این نوع از بدترین نوع طلاق است وجدا از آسیب زدن به فرزندان موجبات بروز مشکلات انحرافی و اخلاقی را در بین زوجین میشود.در نهایت خودداری باز این نوع طلاق قبیح بوده و وجه درستی ندارد چون در طلاق رسمی زن و مرد از هم با خطبهای جدا شده و آزادانه میتوانند به عقد فرد دیگری درایند ولی در این مورد هم مشکل شرعی دارد و هم ازنظر اخلاقی صحیح نمی باشد.