هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای
دلزدگی زناشویی بین
تعارض زناشویی و
نگرش به خیانت در دانشجویان متاهل دانشگاهآزاد واحد شیراز بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه شامد کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد واحد شیراز در سال1395 بود. نمونه آماری 240 نفر از این دانشجویان بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه هایپرسشنامه تعارض های زناشویی تنایی و براتی (MBS)
نگرش به خیانت زناشویی واتلی (ATIS) و پرسشنامه
دلزدگی زناشویی پاینز (MBS) پاسخ دادند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی و ضریب رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در تعارض زناشویی، ابعاد کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش حمایت از فرزندان، افزایش رابطه با خویشاوندانخود، کاهش رابطه با خویشاوندان همسر و کاهش ارتباط موثر می توانند به طور مثبت و معناداری
دلزدگی زناشویی را پیش بینی کنند. اما افزایش واکنش های هیجانی و جدا کردن امور مالی از یکدیگر قادر به پیش بینی نیست. همچنین ابعاد کاهش همکاری، کاهش رابطهجنسی، افزایش واکنش های هیجانی و کاهش ارتباط موثر می توانند به طور مثبت و معناداری
نگرش به خیانت را پیش بینی کنند. اماابعاد افزایش حمایت از فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان، کاهش رابطه با خویشاوندان همسر و جدا کردن امور مالی از یکدیگرقادر به پیش بینی نیست. در دلزدگی زناشویی، خستگی جسمی، خستگی روانی و خستگی عاطفی به طور مثبت و معناداری قادر بهپیش بینی
نگرش به خیانت می باشد. سرانجام اینکه
دلزدگی زناشویی دارای نقش واسطه ای معناداری در ارتباط بین تعارضات زناشویی و
نگرش به خیانت می باشد.