بررسی استراتژی و کارکردهای مدیریت دانش بر بهبود عملکرد، نوآوری و توانمندسازی سازمان abstract
امروزه دانش واطلاعات بعنوان عامل تعیین کننده درموفقیت سازمان ها ونیز افزایش قدرت رقابت پذیری شناخته شده است ومدیریت دانش، یکی از آخرین مباحث سازمانی درعلم مدیریت مطرح می شود.
مدیریت دانش بر سه موضوع اصلی انسان، ساختار و فناوری تاکید دارد و سعی دارد با برقراری توازن وتعادل درحوزه های کاری سه گانه و با تولید و استفاده صحیح از منابع دانش به اهداف سازمانی دست یابد. همچنین مدیریت دانش، مطالعه استراتژی اکتساب، انتخاب، سازماندهی به اشتراک گذاشتن و بکار بردن اطلاعات کلیدی کسب و کار به منظور از بین بردن شکاف دانشی، بین آنچه سازمان می داند وآنچه باید بداند، تعبیر می شود.نوآوری را باید فرآیندی شامل طرح ایده نو،کسب دانش لازم ، تبدیل ایده ودانش یا تکنولوژی به محصول یاخدمت جدید وارایه آنبه بازار و پذیرش آن از سوی مشتری دانست و با درنظر گرفتن فشار رقابتی حاکم بر بازار، اندازه گیری عملکرد نوآوری از اهمیت خاصی برخوردار است. نوآوری یک عامل اساسی ایجاد رقابت در سطح جهانی می باشد و منجر به رشد سازمانی و موفقیت آینده رادر بر دارد و همانند موتوری است که به شرکت ها اجازه می دهد در اقتصاد جهانی از کارایی مستمری برخوردار باشد. سازمانهای پیشرو به اهمیت و نقش دانش بعنوان یک نیاز راهبردی تکیه دارند و
مدیریت دانش مزایای بسیاری برای سازمان ها ازجمله بهبودکیفیت کار، در اختیار داشتن اطلاعات به روز شده، افزایش کارایی، بهبود اثربخشی، بهبود تصمیم گیری، افزایش توان پاسخگویی به نیازهای مشتریان، افزایش توان پاسخ به نیازهای اساسی و توسعه کشور و امکان تغییر و تطبیق پذیری سریع اشاره نمود. در این مطالعه به استراتژی ها و کارکرد های
مدیریت دانش و نیز اثر بخشی آن بر بهبود عملکرد، نوآوری وتوانمندسازی سازمان موردبررسی قرار گرفت.