بازتولید موقعیت فرودستی در فضای مرزنشینی: نشانه شناسی اجتماعی فیلم های کوتاه و مستند مرز شکسته، مرز ناامیدی abstract
مرز به عنوان فضایی آستان های، از طریق یک سیستم انحصاری انباشت سرمایه مالی و ساختار متمرکز قدرت تولید شده و مرزنشینان و اجتماع های فرودست مرتبط به آن را از مشارکت در فرایند تولید و تملک فضا؛ و همچنین منافع ناشی از آن بازمیدارد. این فرایند
تولید فضا همراه با بازنمایی فضا و تولید سیستمی نشانه شناختی است که شالوده ی واقعیت اجتماعی مرزنشینی در آن حک و ثبت گردیده است. لوکیشن متخاصم زمستان و کوهستان های صعب العبور در میزان سن
مرز از مهمترین قاب بندی هایی است که در فیلم کردی و به تبع آن فیلم هایی که در موردکردستان( داستانی و مستند) تولید شده اند،حضوری معنادار دارند. چنین میزان سنی در اشاره به خصومت فضایی، با زیست جهان فرودستان و رنج اجتماعی و معیشتی آنها در بستر مرزنشینی گره خورده و نا-زندگی و تنگناهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را نه تنها بازنمایی بلکه بازآفرینی خواهد کرد. بازنمایی
مرز در کارهای سینمایی موجود، با زاویه دید پسااستعماری و نگاه دیگری ( بهمن قبادی)، نیوریالیستی و انتقادی (یلماز گونای) و مستند (کیوان کریمی) تصویر شده اند و نشانگان و موقعیت هایی هم چون مرز، کولبری، مین، سیم خاردار، دیوار بتنی و ایست بازرسی در متن آنها مفهوم پردازی شده است. در این مقاله با بهره گیری از روش
نشانه شناسی اجتماعی و رویکرد
تولید فضا ی هانری لوفور، آثار مستند
مرز شکسته کیوان کریمی و
مرز ناامیدی نیما سروستانی به منظور شناسایی و تحلیل نحوه ی بازتولید
موقعیت فرودستی در فرایند تولید فضای
مرز بررسی گردید. یافته ها نشان میدهد این آثار درپی صورت بندی مفهوم
مرز در قالب میزان سن و فرم های بازنمایی سینمایی، سعی دارند موقعیت پرابلماتیک و مناقشه برانگیز مرزنشینی را در فرایند بازنمایی فضایی و تولید نابرابر فضا به تصویر درآورند. بازنمایی نشانه شناختی این آثار تلاش دارند تا به میانجی سینما سازوکار مفصل بندی قدرت و سرمایه را در بستر تولید و بازنمایی فضا عیان نموده و تاثیر عینی آن را بر زندگی و معیشت مرزنشینان نشان دهند. نشانه شناسی اجتماعی-گفتمانی این آثار، این نتیجه اساسی را در بر داشت که فضاهای تولیدشده ی مرزی، به عنوان برهم کنشی از ساختارهای اقتصادی، سیاسی و قومی موجود، وضعیت آموزشی، بهداشتی، و در کل معیشتی مرزنشینان را دچار مخاطره نموده و طرد و حاشیه نشینی این مردمان فرودست را با بازتولید فقر و نفی حق به
مرز آنها تداوم میبخشد.