مفاهیم و رهیافت ها در دانش باستان سنجی، با نگرشی بر تجربیات مطالعات باستانسنجی لعاب های دوره اسلامی abstract
باستان سنجی دانشی است که امروزه جایگاه و اهمیت فراوان خود را در علوم
باستان سنجی و پژوهش های تاریخی- هنری یافته است با این حال هنوز چارچوب ها و بنیان های این دانش این دانش به صورت کامل ترسیم و تبیین نشده است. در این نوشتار ابتدا به تبیین مفهوم میراث فرهنگی و چرایی ارزشمندی آن و روند مطالعات علمی مرتبط با میراث فرهنگی پرداخته شده است. سپس تعاریفی که تاکنون از
باستان سنجی ارایه شده و مفاهیم مرتبط و نیز سیر تحول آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در نهایت یک تعریف واحد از این دانش پیشنهاد شده است. بنا به این تعریف، هر گونه کاربرد سنجش ها و روش های آنالیزی مورد استفاده در علوم طبیعی در راستای دست یافتن به پاسخ های علمی به پرسش ها و ابهامات مطرح در زمینه های گوناگون
باستان شناسی و مطالعات هنری در حیطه - دانش
باستان سنجی جای می گیرد. در ادامه، این دانش در شش شاخه - روشهای گادنگاری، مطالعات مصنوعات، رهیافت های زیست بوم شناختی، کاربرد روشهای آماری و ریاضی، روش های سنجش از راه دور و حفاظت، به اختصار تشریح شده است. پس از جمع بندی کلی این دانش، تجربیات شاخص مطالعات
باستان سنجی لعاب های به کار رفته در سفالینه های دورهای اسلامی در نقاط مختلف جهان شامل مطالعات فناوری و ساختارشناسی لعاب ها، روش ها نتایج و کاربردهای هر کدام از تجربیات و ویژگی های هر یک از این روش ها و تجزیه و آنالیزهای آزمایشگاهی و دستگاهی-تجزیهای این لعاب ها بررسی و تحلیل شده است.