چنان که پژوهشگران بر این امر صحه میگذارند، فرانتس کافکا، نویسنده چک، بسیار مورد توجه هدایت و همچنین بر آثار و اندیشه او تاثیرگذار بوده است. این امر توجه پژوهشگران را به بررسی اندیشه های مشابه این دو نویسنده بزرگ و همچنین همخوانی آثار آنان رهنمون ساخته است. به عنوان مثال رمان بوف کور و سگ ولگرد هدایت همواره با مسخ کافکا سنجیده و فضای کلی حاکم بر آثار کافکا به مراتب با مضامین آثار هدایت مقایسه و تحلیل شده است. آنچه در این جستار در پی آنیم، بررسی مضامین مشترک میان دو اثر
زنده بگور هدایت و
گراکوس شکارچی کافکاست که با وجود شباهت های آشکار تاکنون بدان پرداخته نشده است. شیوه تحقیق در این جستار روش کتایخانه ای است. با مطالعه این دو اثر، به وجوه فلسفه
اگزیستانسیالیسم در اندیشه این دو نویسنده و در نهایت آثار مورد مطالعه و همچنین گاه تعبیرات مشترک و تکنیک های مشابه داستان پردازی برمی خوریم. باید توجه داشت که آنگونه که هدایت بحقیقت اذعان میدارد، عامدا از آثار نویسندگان مورد توجه خود الگو برنداشته، اصل مطلب را در نگاه نویسنده دانسته است و نگاه هدایت خود سبکی ویژه به او را سبب شده است.