بررسی رابطه بین خودکارآمدی شغلی کارکنان و هوش سازمانی(مطالعه موردی: نیروگاه متمرکز پارس جنوبی) abstract
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه
هوش سازمانی با
خودکارآمدی شغلی کارکنان نیروگاه متمرکز پارس جنوبی یوده است. روش تحقیق همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، تکنسین ها و اپراتورهای نیروگاه متمرکز پارس جنوبی است که مطابق چارت سازمانی 110نفر می باشند. برای تخمین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است که در سطح خطای 5درصد حجم نمونه 85 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی عملیات مذکور انجام شد. ابزار سنجش در این تحقیق شامل دو پرسشنامه به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز دو پرسش نامه
هوش سازمانی آلبرخت و خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی بتز بوده است. جهت تجزیه و تحلیل از روشهای آمار توصیفی(جدول توزیع فراوانی ، تداوم نمودار، میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است نتایج پس از تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که بین ابعاد هوش سازمانی(چشم انداز استراتژیک،سرنوشت مشترک، تمایل به تغییر، تعهد و خوش بینی، هم راستایی و هم خوانی(اتحاد و توافق)، توسعه دانش، فشار عملکرد) با
هوش سازمانی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان می دهد که بین
خودکارآمدی شغلی کارکنان و تمام ابعاد
هوش سازمانی ارتباط معناداری وجود دارد . در بررسی نتایج بدست آمده بعد تعهد و خوش بینی با ضریب0/74بیشترین اثر را برمتغیر خودکارمدی شغلی کارکنان دارد و ابعاد توسعه دانش با 0/68، هم راستایی و هم خوانی با0/61، تمایل به تغییر با0/54، سرنوشت مشترک با 0/51، چشم انداز استراتژیک با0/43 و فشار عملکرد با0/41 به ترتیب در رده های بعدی قرار دارد. بنابراین می توان عنوان کرد که تمامی فرضیه های مطرح شده مورد تایید است. به عبارت دیگر انجام وظایف شغلی توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات میزان
هوش سازمانی و ضریب خودکارآمدی کارآمدی آنان وابسته است.