تا دهه های دوم این قرن، هیچ زنی در هیچ جای اروپا، حق رای نداشت و در کشورهایی که دمکراسی بود
زن حق صرف کردن مال خود را نداشت. از دهه دوم یعنی از سالهای هزار و نهصد و شانزده یا هیجده به بعد آرام آرام در کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند که به
زن حق اعمال نظر و تصرف در سرمایه خود و حقوق اجتماعی متساوی با
مرد بدهند. بنابراین
اروپا خیلی دیر از خواب بیدار شد و خیلی دیر مساله را فهمید. البته در تاریخ اروپا، خانمهایی که ملکه میشدند و یا اشرافی بودند، وجود داشت؛ خانمهایی هم بوده اند که در سطوح بالا قرار می گرفتند و مثلا ملکه کشوری می شدند و این امتیاز، از طریق خانواده به آنها داده می شده است؛ اما
زن این طور نبوده و بر خلاف دیدگاههای ادیان که سالم و دست نخورده اش
اسلام است و دیگر ادیان هم یقینا همین دیدگاه را دارند به هیچ وجه در
جامعه از حقوقی برخوردار نبوده است.اسلام می خواهد که رشد فکری و علمی و اجتماعی و سیاسی و بالاتر از همه فضیلتی و معنوی زنان، به حد اعلی برسد و وجودشان برای
جامعه و خانواده ی بشری به عنوان یک عضو حد اعلای فایده و ثمره را داشته باشد . همه ی تعالیم
اسلام از جمله مساله ی حجاب، بر این اساس است. مساله ی حجاب، به معنای منزوی کردن
زن نیست . اگر کسی چنین برداشتی از
حجاب داشته باشد، برداشتش کاملا غلط و انحرافی است. مساله ی حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط بی قید و شرط
زن و
مرد در
جامعه است. حجاب، به هیچ وجه مانع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی نیست. در میدانهای سیاسی، بانوان دارای قدرت تحلیل هستند و برای پذیرش مسیولیت در نظام اسلامی روی کار آماده اند .