طبق مطالعات انجام شده معماری و شهرسازی در اروپا تحت تأثیر عوامل مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و محیطی همواره ماهیتی "برونگرا" داشته است .مطالعه مشخصه های کیفی معماری و شهرسازی ایرانی حاکی از حضور پررنگ و تأثیرگذارعوامل محیطی، اعتقادی و فرهنگی در کلیه سطوح از کلان تا خرد می باشد؛ به گونه ای که ماهیتی کاملاً "درونگرا" به آن بخشیده است.
درونگرایی ابنیه معماری نیز با حیاط مرکزی و دیوارهای بلند خارجی و بدون هرگونه گشودگی رو به بیرون،فقدان هرگونه نمای شهری را در معابر دامن می زده است. اما معماری و شهرسازی ایران در اوایل قرن حاضر و با ظهور تدریجی مدرنیته و مظاهر آن، ماهیت "درونگرایی" خود را کنار گذاشته و رو به "برونگرایی" نمود. لذا از یک سو پشت کردن به مبانی معماری شهری در ایران و از سوی دیگر عدم درک درست ماهیت معماری برونگرا در اروپا و دقایق و ظرایف آن، نوعی معماری برونگرا در شهرهای در حال گسترش ایران شکل گرفت که فقدان هرگونه هماهنگی هرچند مختصر در سطح ابنیه همجوار با یکدیگرو در نسبت با فضای خیابان بارزترین ویژگی آن به شمار می آید. .درون گرایی مفهومی است که به صورت یک اصل در معماری ایران وجود داشته و با حضوری آشکار ، به صورتهای متنوع ، قابل درک و مشاهده است .اصولاً در ساماندهی اندام های گوناگون ساختمان به ویژه خانه های سنتی، باورهای مردم، بسیار کارساز بوده است. یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است .