بررسی نقش میزان انگیزش های مدیریتی در تحول سازمانی (نمونه موردی کارکنان دانشگاه زابل ) abstract
هدف این مطالعه بررسی رابطه بین میزان انگیزشهای مدیریتی
مدیران و
تحول سازمانی در دانشگاه زابل می باشد جامعه آماری این پژوهش را
مدیران دانشگاه زابل که تعداد آنها 52 نفر و کارکنان دانشگاه زابل که تعداد آنها 3154 نفر می باشد را تشکیل می دهد.تعداد نمونه
مدیران طبق جدول مورگان 48 نفر و تعداد نمونه کارکنان طبق جدول مورگان 346 نفر می باشد.روش نمونه گیری : بصورت تصادفی – طبقه ای می باشد. ابزار اندازه گیری متغیر های پژوهش شامل دو پرسشنامه ی میزان انگیزش های مدیریتی و نقش و عملکرد
مدیران در
تحول سازمانی که روایی این پرسشنامه ها با استفاده از روش روایی محتوایی، به ترتیب 0/76 و 0/76 و پایایی آنها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 0/83 به دست آمد. برای آزمون فرضیه ها از آزمون کای دو استفاده شد. وضعیت انگیزش در رده متوسط برابر 86/3 درصد، انگیزش در
تحول سازمانی در رده متوسط برابر 74/1 درصد، انگیزش موجود زنده در
تحول سازمانی در رده متوسط برابر 65/2 درصد، انگیزش در
تحول سازمانی در رده متوسط برابر 61/4 درصد، انگیزش مدیریتی در
تحول سازمانی در رده متوسط برابر 62/4 درصد، انگیزش سازمان به مثابه ماشین و ابزار در
تحول سازمانی در رده متوسط برابر 64 درصد می باشد. با توجه به این که
انگیزش سازمانی یک پارادایم جدید در کشور است، پیشنهاد می شود تا سازمان ها به این امر توجه کافی مبذول دارند تا اینکه از منافع ملموس و ناملموس آن در
تحول سازمانی بهره مند شوند.