زهد در شاکله ی تاریخ تصوف و
عرفان اسلامی، نقشی انکار ناپذیر داشته، و در قرون اولیه دارای مفهومی گسترده بوده و بسیاری از اخلاقیات را شامل میشد. عارفان صدر اسلام، زاهدان فقیه و محدثی بودند که زهدورزی یا بیمیلی به
دنیا را به عنوان یک موضوع اساسی مورد توجه قرار دادند، به طوری که در قرون دوم و سوم هجری در باب
زهد حدود بیست جلد کتاب تحت عنوان کتاب الزهد نگاشته شده است. یکی از پایه های اساسی گرایش به
زهد در میان مسلمانان، آیات خوف و رجاء و دادن اصالت به آخرت در آیات
قرآن است. نظر بر اینکه در هیچ جای
قرآن برای
دنیا لفظ دار اطلاق نشده و فقط آخرت با لفظ دار همراه است، به نوعی میود اصالت و عظمت سرای آخرت است ولی قطعا بدان معنا نیست که نسبت به همه ی امور
دنیا چشم فرو بست. عدم اشراف کامل بر موضوع
زهد حقیقی،علاوه بر اینکه سالک را از رسیدن به قرب الهی بازمیدارد، بلکه در سطحی وسیع از بعد اجتماعی، جامعه را نیز به انحراف و
رهبانیت مذموم سوق میدهد. در جستار حاضر حد و مرز
زهد حقیقی -برگرفتن به اندازه ی ضرورت از حلال
دنیا و عدم حزن و نشاط در رسیدن و فوت شدن نعمات دنیا- و
زهد مذموم یعنی رهبانیت، که انحراف از مسیر معرفت و کناره گیری از اجتماع ثمره ی آن است، از دیدگاه
قرآن کریم مورد بررسی قرار میگیرد.