خصایص بارز شهرسازی معاصر، افول ارزشهای کیفی زیبایی شناختی منظر است که در نزد ساکنان امروز شهرهایی مانند شه یزد، به صورت احساس ناشناختگی، ناامنی و ناکامی ظهور پیدا کرده است. عدم ارتباط موثر با شهر توسط شهروندان و در نتیجه بی توجهی و مشارکت اندک آنان، نوعی بی هویتی را گریبانگیر شهرها نموده است.
منظر شهری واقعیتی است عینی که در مشاهده هر فرد از محیط بصری شهر به دست میآید و در فرآیند تعامل میان حضور انسان در شهر و بر حسب دانش، فرهنگ و تجربه در ذهن ارزش گذاری شده و به ادراک از منظر میانجامد. با عبور از داخل شهر مناظر شهری در دستهای از آشکارسازی ها به چشم می آیند، این تغییر تدریجی مناظر را دید پی در پی گویند. حال با توجه به مقیاس حرکت - پیاده و یا سواره- و سرعت حرکت و نحوه قرارگیری نسبت به فضا، در هر مقطع از زمان، تاثیر متفاوتی از منظر توسط ناظر درک میشود که این بازه های زمانی دید در اصطلاح به سکانس تعبیر می شوند. در هر سکانس مناظر شهری با جزییات خود به چشم می آیند که همان مولفه های شکل دهنده منظر هستند. در این رهگذر سه دروازه با عناوین حرکت، موقعیت و مضمون وجود دارد. در باب مضمون و یا همان محتوا، اجزاء محتوایی ساختار شهر مانند رنگ، بافت، سبک، ویژگی، سرشناسی و منحصر به فرد بودن مطرح است. و در این میان، بررسی عامل
رنگ و تاثیر آن بر نحوه ادراک فرد از هر سکانس مطرح است. بنابراین، با تجربه در فضا و هارمونیهای رنگی متفاوت، اثبات میشود که رنگها در یک ترکیب مناسب چگونه میتوانند به دریافت مستقل و خوشایندی از هر سکانس منجر شود. روش تحقیق در این پژوهش بر مبنای تحلیل ادبیات معماری و شهرسازی و روش تحلیلی اکتشافی در ارتباط با ماهیت
رنگ در
منظر شهری است که این نوشتار در خلال مطالب و با بررسی نمونه های موردی در انتهای کار به آن دست خواهد یافت.