پساا ستعماری، شامل مجموعه نظریات واکن شی به میراث فرهنگی ا ستعمار ا ست؛ که خود از نظریه های انتقادی همچون مطالعات فرهنگی، مارکسیسم، فمنیسم و پسامدرنیسم الهام گرفته است، اما بیش از همه این نظریه ها، با ساختارهای
مدرنیته استعماری به مواجه ه و مقابله برخاسته است.
مطالعات پسااستعماری در پی یافتن نحوه ی عملکرد
مدرنیته جهت شکل دادن روشی برای مقابله با استعمار غرب در برابر شرق از طریق بهره گیری از گفتمان شرقشناسی است. شرق شناسی، استعمارگری اروپا را به عنوان یک گفتمان یعنی بازنمایی، تخیل، ترجمان، دربرگیریو اداره شرق ناسازگار و غیرقابل درک از رهگذر رمزها و قراردادهای متنی مورد بحث قرار میدهد. . بنابراین می توان گفت مطالعات پ ساا ستعماری خود را محدود به نقد غرب (بازنمایی شرق در گفتمان های شرق شناسانه از مدرنیته) نمی کند بلکه نقد تصویر خود در نزد خود و انتقاد از خود نیز بخشی از مطالعات پسا استعماری ا ست. از آنجا که ادبیات دا ستانی و به طور کلی هنر، ریشه در شرایط اجتماعی دارد، حرکتها، جنبشها و تغییرهایی که در یک جامعه پدیدمی آید، در خلق و بازآفرینی آثار هنری موثر است و بویژه در ادبیات داستانی اثر میگذارد.
جلال آل احمد از جمله نویسندگان معا صری ا ست که در اثر مدیر مدر سه خود به نمایش شرایط جامعه خود، به نحو اعتراض گونه در مورد تسلطی که فرهنگ بیگانه بر آن دارد، میپردازد. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل آن جامعه تحت استعمار پرداخته و فاکتورهایی همچون پویایی و ایستایی شخصیت اصلی، تحمیل زبان کشور استعمارگر، نابرابری حقوق انسانی، سلطه فرهنگی کشور استعمارگر و مرد محوری در فرهنگ شرقی میپردازد.