اثربخشی آموزش های مهارت زندگی بر بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به اختلالات خلقی abstract
هدف کیفیت زندگی، دامنه ای از نیازهای عینی هر انسانی است که مرتبط با درک شخصی او از احساس خوب بودن به دست می آید. کیفیت مطلوب به معنای بیمار نبودن نیست، بلکه به معنای احساس خوب بودن در زمینه های متعدد روانی، اجتماعی، عملکردی و روحی است. درک افراد از موقعیت خود در زندگی و در ارتباط با اهداف، انتظارات، استانداردها و موارد مهم برای آ نها نشان دهنده
کیفیت زندگی است. این مطالعه با هدفتعیین اثربخشی آموزش های مهارت زندگی بر بهبود
کیفیت زندگی مبتلایان به اختلالات خلقی انجام گرفت. روش بررسی این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. تمام آزمودنی های با روش نمونه گیری در دسترس از میان بیماران مبتلا به اختلالات خلقی بیمارستان روان پزشکی روزبه در سال 1397 انتخاب شدند. ابتدا با مراجعه به پرونده های موجود، بیمارانی که با تشخیص اختلالات خلقی از سوی روان پزشک تایید شده بودند، مشخص شدند. درنهایت 60 نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی و فرم کوتاه پرسش نامه
کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( WHOQOL-BREF ) استفاده شد. پس از تکمیل پرسش نامه از سوی هر دو گروه، جلسات آموزشی برای گروه آزمایش آغاز شد که شامل هشت جلسه 5 4دقیقه ای و هفته ای دو جلسه بود. پس از اتمام جلسات آموزشی مجددا پرسش نامه از سوی هر دو گروه تکمیل شد و داده های به دست آمده با استفاده از نسخه 21 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: میانگین سنی گروه آزمایش 42 سال و میانگین سنی گروه کنترل 43 سال بود. میانگین نمرات دو گروه در مرحله پس آزمون، در
کیفیت زندگی و خرده مقیاس های سلامت روانی، سلامت روابط اجتماعی و سلامت جسمانی تفاوت های معناداری داشت. نتیجه گیری: مداخلات آموزشی
مهارت های زندگی می تواند تاثیر بسزایی در ارتقای
کیفیت زندگی بیماران با اختلالات خلقی داشته باشد.