مداخلات بالینی در اختلالات خلقی با رویکرد معنوی
Publish place: Second Congress of Mood Disorders
Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,705
نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
BDRG02_016
تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1397
Abstract:
هنوز هم در درمان اختلالات خلقی، درمان دارویی یکی از مهم ترین قسمت های درمان است، اما از آنجایی که با وجود ایجاد عوارض ناخواسته دارویی نمی تواند تمام علایم را کاهش دهد، متخصصان و بالینگران همواره به روش های تکمیلی در درمان اندیشیده اند. یکی از این روش ها توجه به ابعاد معنوی (Spirituality) است که در سال های اخیر توجه بیشتری به آن شده و پژوهش های زیادی روی آن انجام گرفته است. یکی از دلایل توجه روزافزون بالینگران جهان به مقوله های معنوی، اقبال مردم در نقاط مختلف جهان به این حوزه است. طبق یکی از آخرین پیمایش ها در سال 2009 ، 90 درصد مردم آمریکا نوعی آداب معنوی را در زندگی روزمره خود به کار می گیرند. این مطلبی است که در بیماران مبتلا به اختلالات سلامت روان هم به یکی از درخواست های مهم از بالینگرانشان تبدیل شده است و این حد از فراگیری معنویت، دانشمندان جهان را بر آن داشت به بررسی تاثیر معنویت در حوزه های مختلف سلامت بپردازند که یکی از نتایج آن اضافه شدن v code با عنوان Religious or spiritual problem به DSM4 بود. مطلبی که با توجه به ارتباط تنگاتنگش با فرهنگ، در DSM5 در قالب فرمولاسیون فرهنگی آورده شد و همچنین در کتاب جامع روان پزشکی 2017 بیشتر و مبسوط تر به آن پرداخته شد. معنویت بعدی است که در انواع رویکردهای درمانی قابل ادغام است و می تواند هم در درمان اختلالات خلقی اولیه و هم در افسردگی های ثانویه به بیماری های طبی مزمنی مانند مالتیپل اسکلروزیس و سرطان به کار رود و بر تاثیر درمان ها بیفزاید. درباره افکار و اقدام به خودکشی هم بعضی مطالعات ارتباط منفی با معنویت را نشان داده اند. معنویت می تواند جزیی از درمان کل نگر بیماری باشد، به ویژه در افسردگی که شناخت فرد درباره خود و دنیای پیرامونش دچار تحریفاتی می شود و ممکن است احساس کند دنیا بی معنی است یا بیماری را نوعی مجازات از جانب خداوند بداند. ممکن است روان درمانی مبتنی بر معنویت، به فرد کمک کند. البته در بیماران با اختلال دوقطبی اینکه در چه فازی از بیماری هستند بر نحوه تعامل آنها با معنویت تاثیر می گذارد و این باید در درمان آنها مد نظر قرار بگیرد. غیر از روان درمانی، معنویت گاهی نیز به صورت مداخلات معنوی مانند بخشایشگری و نیایش و موارد مشابه به کار می رود. در مجموع در مواردی کمک به حل تعارضات فرد در حوزه معنی زندگی و گاهی کمک به فرد برای پیداکردن منابع معنوی درونی خودش و پرورش آن در مسیر تاب آوری، می تواند هدف درمان باشد. همچنین در مواردی از حمایت جامعه معنوی ای که فرد خود را متعلق به آن می داند برای کاهش احساس تنهایی افراد استفاده می شود. نکته مهم استفاده متناسب با شرایط فرهنگی، دینی و خصوصیات فردی و علایم بالینی افراد و توجه به اندیکاسیون ها و کنترا اندیکاسیون های آن است. با وجود تاثیرات مثبت معنویت بر اختلالات خلقی، اثرات منفی هم از آن مشاهده شده است که جزء چالش های به کارگیری آن به شمار می رود. درنهایت به نظر می رسد، معنویت یکی از ابعاد اساسی وجود انسان هاست و به عنوان یکی از منابع مهم درمانی در انواع اختلالات روان پزشکی، به ویژه افسردگی می تواند به کار رود و وقت آن رسیده است که جامعه متخصص سلامت روان ایران با شناسایی چالش های این مقوله و اجماع با یکدیگر راه حل های علمی و متناسب، برای تلفیق این بعد مهم در درمان بیماران روان پزشکی بیابد.
Keywords:
Authors
جعفر بوالهری
روان پزشک، استاد، گروه روان پزشکی جامعه نگر، مرکز تحقیقات سلامت معنوی، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روان پزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
الهام شیرازی
روان پزشک، گروه روان پزشکی، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روان پزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
فاطمه شیرزاد
روان پزشک، گروه روان پزشکی، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روان پزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران