در قرآن و احادیث
فقر به معنای مختلف اشاره شده است.از جمله می فرماید: شیطان شما را از تهیدستی بیم می دهد و از آن به عنوان نقطه ضعفی برای کشاندن شما به سوی زشتی ها و فساد استفاده می نماید.
فقر در
حکومت اسلامی یک بیماری به شمار می رود که باید آن را درمان نمود.به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به پرداخت صدقه، پرداخت زکات و توجه به فقرا توصیه شده است تا کمک حال فقرا و همدردی با آنها باشد. در احادیث و روایات ها به این نتیجه می رسیم که فقرا دو دسته هستند: یک دسته از افراد برایرهایی از
فقر شبانه روزی تلاش نموده و زحمات زیادی را متحمل می شوند که حکم جهاد دارد و چنین افرادی در قیامت مقرب درگاه حق می باشند. دسته دیگر از افراد به این حالت رضایت داده و با تنبلی و سستی کنار آمده و آن را خواست خدا خوانده در صورتیکه خدای متعال برای تامین نیازهای موجودات نعمت های گوناگونی آفریده است که بدون آنها حیات انسهان و موجودات ممکن نیست. در برخی از احادیث آمده اهر
فقر وارد خانه ای شود از در دیگر کفر وارد می شود .بنابراین رابطه ی تنگاتنگی میان
فقر و کفر وجود دارد. وبهترین درمان برای این بیماری استغنای نفس است. و منظور از استغنای نفس قناعت می باشد.زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد مال و ثروت او را توانگر و بی نیاز نخواهد ساخت. درپایان با توجه به آیات و روایات عوامل اصلی
فقر شامل سیستم اجتماعی، حاکمان ناتوان و سستی شخصی شده است . همچنین آثار
فقر از نظر امیر المومنین (ع) شامل نقص عقل ودین، ناتوانی و تربت، ذلت وخواری و... بیان شده است.