سفر از جمله مهم ترین مضامین و مفاهیم مشترک در میان سرزمین ها و ملل مختلف است که طبق نظریه کهن الگویی یونگ،روان شناس سرشناس سوییسی (1961-1875) با ساختاری مشابه و تفاوت هایی در جزییات، از مکنونات ضمیر ناخودآگاه جمعیانسان در زندگی وی متجلی می گردد و در عرصه های اساطیر، ادیان، هنر، ادبیات، کشف و شهود های عرفانی و.... به شیوه اینمادین و تجریدی، اثری قدسی در روح و روان انسان باقی می گذارد و موجب کمال و تعالی وی می گردد.سفر و مولفه های آن چون :راه، راهنما، پیر، پرواز، قهرمان، صعود ،سقوط ،مرگ و... که هر کدام به طور جداگانه قابل تامل و بررسیهستند؛ نشان از مفاهیم نهفته ای در جهان بینی انسان شرقی و بویژه ایرانیان دارد. عرفا از آن برای بیان و تبیین اندیشه های خودبه طور ناخودآگاه بهره گرفته اند و البته این مفهوم و مضمون عرفانی با دیدگاه های متفکران غربی و سرزمین های دیگر وجوهاشتراک و افتراق می یابد. در این مقاله به اختصار به مبحث
سفر و مهم ترین کهن الگوهای مرتبط با آن در
منطق الطیر عطار باتکیه بر دیدگاه
یونگ پرداخته می شود و نشان می دهد؛ مرحله وحدت و یگانگی که حاصل سیر و سلوک و
سفر روحانی است و ازآن در
عرفان ایرانی و منطق الطیر، به فنا تعبیر می شود، با نظریه فردانیت
یونگ که به معنای رشد روانی و تمامیت و یگپارچگی روح است، تطبیق دارد.