تجلی اندیشه شرق () بودیسم)(در تاتر بی چیز گروتفسکی ...

ازنظربودا زندگی ،تولد،مرگ چیزی جزرنج نیست. وتنها راه رهایی از این رنج نخواستن ونفی خواسته های نفسانی است .انسان می بایست برای رهایی از رنج ها دست از این جهان و خواسته ها بردارد .ازاین رو اساس تفکر بودا به مراقبه ونخواستن یا به کونه ای شیوه تفکراستقرایی است.تفکری که بر پایه واساس آن را می توان در رویکرد کارگردانی تئاتر مدرن به فلسفه شرق(باربا، بروک، آرتو، گروتفسکی ....) جستجو نمود . بی شک یکی از مهمترین این کارگردانان گروتفسکی می باشد . گروتفسکی در تئاتر خود ( بی چیز) پی کنکاش برای چگونگی اجراهای نمایش به روش معمول نیست بلکه به دنبال ارتباط ناب انسان با خودش و دیگری است . او اساس کار رامواجعه انسان باخودش وبه تعبیرشناخت وتلاش جهت رسیدن به ذات و هستی آدمی میداند او در کتاب خود دو شیوه اساسی جهت کنکاش انسان رادر تئاتر بر میشمارد ، از نگاه گروتفسکی دو گونه بازیگری در تئاتر وجود دارد 1.تکنیک استنتاجید 2 .تکنیک استقرایی : حذف و رد هرگونه میل به دیده شدن .گروتفسکی تکنیک استقرایی را می پسندد.واساس آن را حذف و رد هرگونه میل به دیده شدن و حذف زواهد و حواشی بر می شمارد . از این رو به نظر میرسد مابین شیوه استقرایی طرح شده از تفکر بودا وروش استقرایی گروتفسکی رابطه معنا داری موجود است ، رابطه ای که متاسفانه در حوزه جغرافیای دانشگاهی تئاتر کشور کمتر مورد مراقبه قرار گرفته است . لذا آنچه محقق را ملزم به تحقیق نموده است به عبارتی تبین چگونگی این ارتباط معنادار می باشد ، از این رو مسئله اساسی پژوهش حاضر بررسی چگونگی رابطه معنادار وتاثیر گذار تفکر بودا برجریان کارگردانی تئاتر گروتفسکی است. نوع تحقیق : نظری وتوصیفی تحلیلی هدف اصلی مقاله :چگونه اندیشه شرق (بودیسم ) در تئاتر بی چیز گروتفسکی تجلی پیدا می کند.....