این پژوهش با هدف بررسی جایگاه آموزش
تفکر محور در نظام تعلیم و تربیت کشور، چالش های و راهبردهای آن انجام گرفت. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، اسنادی و کتابخانه ای است. پژوهش گر پس از تعاریفی از انواع تفکر( تفکرمنطقی، انتقادی و خلاق) در بخش ادبیات موضوع نتایج برخی پژوهش های پیشین در رابطه با جایگاه
تفکر را بررسی می نماید. سپس به چالش های نظام تعلیم و تربیت در رابطه با آموزش
تفکر محور در چند بخش معلم، کتاب درسی و روش های تدریس اشاره نموده تا بتواند در بخش راهبردها برخی راهکارهای عملی را تبیین نماید. ازجمله توجه به
تفکر انتقادی در برنامه درسی، شکوفایی
تفکر خلاق، فرصت دادن به دانش آموزان برای ابراز عقیده، توجه به تفاوت های فردی، بکار گیری روش های تدریس فعال و استفاده از الگوهای خلاق. آنچه از نتیجه این تحقیق بر می آید مبتنی بر این است که در آموزشی که بر پایه
تفکر نبوده و حافظه محور باشد یادگیری فعال نبوده و خروجی چنین نظامی افرادیست که نمی توانند در لحظات حساس و مهم زندگی تصمیمات منطقی و خلاقانه بگیرند.